فصل تقسيم گل و گندم و لبخند
چشمها، پرسش بى پاسخ حيرانى ها با گل زخم، سر راه تو آذين بستيم حاليا دست كريم تو براى دل ما وقت آن شدكه به گل،حكم شكفتن بدهى! فصل تقسيم گل وگندم و لبخند رسيد سايه ى امن كساى تومرا بر سر،بس! چشم تو لايحه ى روشن آغاز بهار طرح لبخند تو پايان پريشانى ها
دستها ، تشنه ى تقسيم فراوانى ها داغ هاى دل ما جاى چراغانى ها سرپناهىست دراين بىسروسامان ها اى سرانگشت توآغاز گل افشانى ها فصل تقسيم غزل ها وغزل خوانى ها. . . تا پناهم دهد از وحشت عريانىها طرح لبخند تو پايان پريشانى ها طرح لبخند تو پايان پريشانى ها
قيصر امين پور