متن ادبی((آن سوى اقيانوسها))

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

آن سوى اقيانوسها

سوار موج مى آيى تو در اوجپريشانى سوارى نيمه شب ازشيهه ىاسب سپيدت گفت توراآن سوى اقيانوسها،توفان درانگشت است چنان لبريزم از شوق تماشايت كه مىخواهم مشو پنهان به پشت ابرها پائيز را بنگر تبارسبز پوشان راچه خشم آگين دروكردند صداى سُم اسبى پشت ديوار بلند شهر! سپيداران، چناران، بى قرار لاله افشانى
تبسم مى كنى خورشيد را از شرق پيشانى پس از آن جاده ماند و انتظار چشم بارانى درآن هنگامه ى روشن به نفخ صورمىمانى مرا نذر نگاه شرقى ات هرشب بسوزانى و گلها را كه مى ميرند با دستى زمستانى بباراى دست سرخ انتقام اى قهر توفانى! سپيداران، چناران، بى قرار لاله افشانى سپيداران، چناران، بى قرار لاله افشانى
حسين انصارى نژاد

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page