دیدگاه های اخلاقی در سیره و سخنی الهی(5)

(زمان خواندن: 12 - 24 دقیقه)

آفرینش، دفتر معرفت و آینه عشقی است که با تمامی جلوه‏ های خود جمال محبوب را در نگاه روشن‏ ضمیران به تماشا می‏گذارد. و انسان های کامل، عاشق ‏ترین افراد بوده که دست هر برگی، دفتری می ‏بینند و هر موجودی را آیت و نشانه‏ ای از آفریدگار می ‏دانند. تمامی هستی در نگاه اینان بر مبنای عشق و زیبایی استوار است و همه لحظه ‏ها و ذرّه‏ ها برگرفته از «اسمای حُسنای الهی» است.

زمزمه همیشه فرزانگان و شیفتگان این سخن است که:
عاشق شو ورنه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده درس مقصود زین کارگاه هستی
وارستگی از بدیها و آراستگی به خوبیها در سیره و سخن پاکان سرچشمه در شناخت، شوق و عشق بی‏کران آنان به آفریدگار هستی دارد و «تخلّق به اخلاق الهی» زیبایی حقیقی با یکایک نام های خداوند است که در این گستره، انبیاء، اولیاء و صالحان برجسته بوده ‏اند و رسول(ص) و اهل‏بیت ـ علیهم‏السلام ـ در اوج آراستگی، شیفتگی و عشق نگریسته می‏ شوند. اینان «نگاران به مکتب نرفته»ای هستند که با شایستگی های خویش ریزش رحمت و لطف خداوند را چنان به سوی خود روانه ساختند که «مسأله‏ آموز صد مدرس» شده‏اند.
... در بخشهای پیشین، دوازده جلوه از آراستگی ها و زیباییهای دخت آفتاب؛ فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ را در آینه «دیدگاه های اخلاقی در سیره و سخنی الهی» نظاره کردیم. اکنون آخرین بخش از این موضوع را با هم می‏نگریم:
15. بیم و امید نسبت به پروردگار
«خوف و رجا» یا «بیم و امید» نسبت به اعمال خود و الطاف خداوند، از صفات بسیار پسندیده ‏ای است که بدان سفارش فراوانی شده و تمامی کسانی که گامهایی در مسیر خودسازی و تهذیب نفس برداشته‏ اند، خود را بدین صفت آراسته ‏اند.(2) آنان که ترس و بیم در وجودشان بیش از امید باشد، انسانهایی مأیوس، نومید و خودباخته‏ ای هستند که آینده را تاریک دیده و کوششی در بازسازی و نوسازی گذشته خویش نمی‏کنند و از آن سو، افرادی که رجا و امید فراوانی در خود انباشته ‏اند، به مرحله ‏ای از بی‏باکی در انجام گناهان و ارتکاب نافرمانی های خداوند می‏رسند که در پس آن دوری از تفکر و توبه و بازگشت قرار دارد و سرانجام آنان بدانجا می‏رسد که با این امید پوچ و همراه با وسوسه‏ های شیطانی، یگانه سرمایه خدادادی خود یعنی عمر خویش را تباه ساخته و آنگاه بیدار می‏شوند که این بیداری هیچ سودی برای آنان نخواهد داشت.
آنان که با حفظ تعادل بیم و امید در خویش، نسبت به کارهای نیکوی خود مغرور نشده و در باره آینده و پایان عمر خود ترسی مقدس در خود احساس می‏کنند، دچار خودخواهی، غرور، تکبر و تحقیر دیگران نسبت به عبادات خود نشده و بدون هیچ هراسی به ارتکاب گناهان رو نمی‏کنند تا با بهانه ‏ای واهی ـ یعنی کریم و غفور بودن خداوند بدون سنجش و دقت! ـ به سوی عذاب ابدی رهسپار شوند و از آن سو، از یأس نسبت به رحمت خداوند ـ که خود بزرگترین گناه نسبت به گناهان افراد است ـ مصون می‏مانند.
آری سفارشی که در مراحل مختلف زندگی به انسانها می‏شود آن است که دوره جوانی با اندکی خوف بیشتر طی شود و در ایام کهنسالی، امیدی افزون ‏تر وجود داشته باشد تا دوری از نافرمانی ها در ایام قدرت و غرور جوانی بهتر مهیا شود و عشق و امید به رحمت الهی هنگام کوچیدن از دنیا به سرای ابدی، زمینه ‏ساز اصلاح برخی کاستی های گذشته و رجای به آینده شود. اما محور اصلی هم‏طرازی بیم و امید و درخواست عاجزانه از خداوند در برقراری تعادل این دو در تمامی زمینه‏ ها خواهد بود؛ شیوه ‏ای که صالحان و پاکان به هنگام راز و نیاز با خدای خویش دارند:
«تَتَجافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُون رَبَّهُم خَوفا و طَمَعا و مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون»(3):
بخیزند شبها خود از خواب ناز
خدا را بخوانند با صد نیاز
بخوانند او را به امید و بیم
نه شوق بهشت و نه ترس جحیم
نمایند انفاق از رزق خویش
از آنچه خداوند بنهاده پیش(4)
فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ بزرگ‏بانویی آشنا با مفاهیم قرآن و باخبر از رحمت بی‏کران الهی بود اما خوف از عذاب الهی، چنان تأثیری در وجود او می‏گذاشت که گاه بر زمین افتاده و فریاد «وای، وای» او به گوش اطرافیان می‏رسید. وقتی آیات عذاب بر رسول خدا(ص) نازل شد که:
«و اِنَّ جهنَّم لموعدهم اجمعین * لها سبعة ابواب لکل بابٍ منهم جزءٌ مقسوم»(5)
و به یقین وعده‏گاه همه آنان (گمراهان) دوزخ است. [دوزخی] که برای آن هفت در است و از هر دری بخشی معین از آنان [وارد می‏شوند].
پیامبر اکرم ـ درود خداوند بر او و دودمان پاکش باد ـ به شدت گریست و یاران آن حضرت نیز گریه کردند. زهرای مرضیه(س) از گریه پدر آگاه شد و پرسید: یا ابتِ فَدَیْتُک ما الّذی اَبْکاک؟
ای پدر! فدایت شوم چه چیزی تو را گریاند؟
رسول خدا(ص) آیات عذاب الهی را که تازه نازل شده بود برای فاطمه ـ علیهاالسلام ـ قرائت کرد. ناگاه زهرا(ع) از ترس و خوف خداوند بی‏حال بر زمین افتاده، فرمود:
«الویل ثم الویل لمن دخل النّار»(6) وای و وای بر کسی که داخل آتش جهنم شود.
و روزی که رسول خدا(ص) برای دیدن دخت دلبندش به خانه فاطمه رفته بود، به هنگام انجام وضو رو به سوی او کرده فرمود: دخترم فاطمه(س)! در چه حالی هستی؟
زهرای مرضیه در جواب پدر عرض کرد: «و اللّه‏ِ لَقَدْ اِشتدّ حُزنی و اشتَدَّ فاقَتی و طالَ اَسفی»(7)
سوگند به خدا که حزن و اندوه من فزونی گرفته و تهیدستی من فراوان است و تأسفم بسیار؛ که برای سفر طولانی آخرت چه آماده کرده ‏ام؟(8)
چنین بینش و نگاه مقدس به زندگی، شیوه‏ای درس‏آموز به پیروان واقعی فاطمه(ع) دارد که هیچ گاه در مراسم شادی و به هنگام خوشی‏ ها و شادمانی ها گوهر وجود خود را با ضربه ‏های گناه و آلودگی های معصیت خُرد و بدبو نسازند. بی‏شک این سخن هیچ گونه تضادی با شاد بودن و شادمانی کردن ندارد بلکه «جهالت» و «غفلت» در هنگامه‏ های حساس ـ که عرصه‏ های امتحان دین‏باوران در سنجش میزان پایبندی آنان به دستورات پیشوایان است ـ پس از ورود آدمی از مرز سخن به وادی عمل، او را سرافکنده و شرمسار بیرون می‏کند و «آگاهی» و «هوشیاری» در تمامی صحنه ‏های امتحان، پیروزی و سربلندی برای پیروان اندیشمند و خردورز به ارمغان می‏ آورد.
عبرت‏پذیری فاطمه(ع) در شب عروسی و استفاده شایسته آن حضرت از تغییر و تحولات زندگی چنان بود که در آغازین لحظه‏ های شروع زندگی خود با علی(ع)، چون به خانه شوهرش پای گذارد، این شب پرخاطره و ماجرای به یادماندنی را این گونه توصیف کرد:
«علی! در باره حال و رفتار خود فکر کردم، به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم که: اکنون از خانه پدر به خانه شما منتقل شده‏ام و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت. در این آغازین لحظه‏ های زندگی، تو را به خدا سوگند می‏دهم که بیا به نماز بایستیم تا با هم در این شب خدا را [به یاد آینده خود و جایگاه جاودان خویش] عبادت کنیم.»(9)
از آن سو، امید و عشق فاطمه(ع) به پروردگار متعال چنان در رواق وجود او موج می‏زد که هر چه می‏دید زیبایی، جمال و خوبی بود. روزی که رسول خدا(ص) رو به دخترش کرده فرمود: «فاطمه! هم اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده تا هر چه بخواهی انجام شود؛ حال، چه خواسته و حاجتی داری؟»
یاس یاسین با عشق و امیدی صد چندان رو به پدر کرده، گفت:
«شَغَلنی عَنْ مَسأَلَتِهِ لذّةُ خدمتِه، لا حاجة لی غیرُ النظر الی وجهه الکریم»(10)
لذتی که از خدمت حضرت حق می‏برم مرا از هر خواهشی باز داشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.
16. تسلیم حق؛ اطاعت کامل از پروردگار
سر به فرمان حق گذاشتن، اطاعت و تبعیت کامل، «تسلیم شدن» انسان در برابر خداوند است. فرمانی که پروردگار متعال خود ما را بدان مأمور ساخت که: «و سلّموا تسلیما»(11)؛ به فرمانِ [رسول خدا] به خوبی گردن نهید. اگر اسلام به معنای تسلیم است(12) و مسلمانِ واقعی کسی است که دیگران از دست و زبان او سالم باشند(13) و بهترین راههای اطاعت «سُبلُ السّلام»(14) معرفی شده است؛ همه و همه بدین خاطر است که در راه اطاعت و عبودیت، آنچه ارزش واقعی به اعمال می‏بخشد، «کیمیای تسلیم و اطاعت محض» است بدون آنکه کوچکترین انحرافی در گفتار، رفتار و یا پندار انسان رخ دهد و آسیبی به دین خدا و بندگان خداوند وارد شود.
ره‏آورد این «تسلیم و اطاعت»؛ فراهم شدن زمینه بهره‏گیری از هدایت و بشارت قرآن(15)، دستیابی به هدایت خاص الهی(16)، پدید آمدن ابزارهای معنوی جهت ساده‏سازی تحمل سختیها و مصایب(17)، بسترسازی استجابت دعا(18) و انجام عاشقانه انفاق(19)، احسان(20)، صله رحم(21)، انصاف(22) و تصدیق معارف ناب دینی(23) با تمامی وجود خواهد بود و ثمره این صفت آسمانی همنشینی با انبیا، صدیقان، شهیدان و صالحان خواهد بود که اینان همدمانی بسیار نیکو و پسندیده خواهند بود:
«وَ من یطعِ اللّه‏ و الرّسول فاولئک مع الّذین انعم اللّه‏ُ علیهم مِنَ النَبیین و الصدّیقین و الشّهداء و الصالحین و حَسُنَ اولئکَ رفیقا».(24)
آنان که از رهگذر آموزه‏های الهی و آسمانی معصومان ـ علیهم‏السلام ـ به حکمتها، برکات و آثار تسلیم و اطاعت در برابر دستورات خداوند، رسولان، امامان و پیشوایان پاک و مقدس، پی برده، ابعاد عقلانی و عاطفی خود را با این صفت والا زینت بخشند، نسیمی از اطمینان، آرامش و آسایش روحی و جسمی در وجود خود احساس می‏کنند به گونه‏ای که در سنگلاخ های مسیر زندگی، هیچ سرمایه ‏ای را با این گوهر گرانمایه مبادله نمی‏کنند؛ همیشه خود را در محضر خداوند دیده و هیچ گاه احساس پوچی، تنهایی و گمراهی نمی‏یابند.
چنین باور گرانقدری، سیره و سخن فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ را چنان ارزش جاودانی بخشید که برای تمامی زمانها و همه افراد به عنوان الگویی پویا، به روز و شایسته مطرح خواهد بود.
آنگاه که اراده و تقدیر الهی را در آینده زندگی خود از زبان پدر شنید، با آبشاری از عشق و بینش فرمود: «خشنودم به آنچه که خدا برایم رضایت داده است.»(25)
و چون خود را در مقابل رسول خدا می‏بیند، افزون بر آنکه سر تسلیم بر تصمیم پیامبر(ص) فرود می‏آورد و می‏گوید: «در برابر خواسته‏ های رسول ‏اللّه‏ مطیع هستم.»(26)
و حتی می‏فرماید: «انت اولی بی من نفسی»؛(27)
ای رسول خدا! شما بر من سزاوارتر از خودم هستی.
و به هنگام دریافت دستور امام و مقتدای خود، حضرت علی(ع) در باره منصرف شدن از نفرین به ستمگران به خاطر ستم برخی از آنان به شوهر خویش و غصب حق خود، در حالی که خشم و اندوه سراپای آن دردانه هستی را فرا گرفته بود با تمامی توان، دست اطاعت بر سینه گذارده، راه خود را از سوی مسجد پیامبر(ص) به طرف خانه برگردانده و با دنیایی از تسلیم و پیروی از امام زمان خود، اینچنین می‏فرماید:
«اذا ارجع و اصبر و اسمع له و اطیعَ»(28) حال که شوهرم و امام و پیشوایم فرمان داده که به خانه برگردم، می‏روم و صبر می‏کنم و سخن او را می‏پذیرم و از وی اطاعت می‏کنم.
و به دنبال آن شوهر مظلوم و معصوم خود را نگریسته می‏فرماید:
«علی! جانم فدای جان تو و روح من سپر بلاهای جان تو یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی به سر می‏بری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود.»(29)
اوج اطاعت و تسلیم زهرای مرضیه ـ علیهاالسلام ـ روزی جلوه‏گر گردید که پیشاپیش خبر شهادت پاره تن خود حسین(ع) را در کربلا شنید. در این توفان غم و ماتم ـ که هیچ مادری توان آگاهی از آن را در خود نمی‏بیند ـ چون فاطمه تمامی این مصایب و سختی ها را در محضر خداوند و بنا به خواست الهی می ‏بیند، سر تسلیم فرود آورده و در سخنی کوتاه، بلندای معرفت، عشق و دلدادگی خود را نسبت به پروردگار مهربان این گونه توصیف می‏کند:
«یا اَبَه! سَلّمتُ و رَضیتُ و تَوکّلتُ عَلَی اللّه‏»؛(30)
پدرجان! در برابر خواسته ‏های خدا تسلیم بوده و راضی‏ام و در این باره به خدا توکل کرده ‏ام.
حضرت آیت ‏اللّه‏ خامنه ‏ای این صفت ارجمند زهرای مرضیه(ع) را چنین توصیف می‏فرماید:
«بعد از مقامات معنوی و مراتب روحانی فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ که ماها قادر نیستیم آنها را درست بفهمیم ـ خصوصیت عملی آن بزرگوار این بود که در همه شرایط، تسلیم محض حکم الهی و راه خدا بود. همین تسلیم محض بود که در طول تاریخ اسلام، از این بزرگوار یک مجاهد بی‏نظیر و یک پرچم مظلومیت و حقانیت به وجود آورد. تا امروز هم این پرچم برافراشته است و روز به روز مکانت آن موجود عالی‏قدر افزوده شده است.»(31)
17. خودسازی، تهذیب نفس و آراستگی به همه خوبیها
نفس انسان گوهری گرانبهاست که مراقبت و محافظت از آن در تندبادهای زندگی، آدمی را به ارزشهای حقیقی و مقامات بسیار والا رسانده(32) و چنین نَفسی را محبوب‏ترین موجودات روی زمین می‏کند.(33) عظمت به گونه‏ای است که خداوند متعال خود بدان قسم خورده و فرموده است:
«و نفسٍ و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقواها»(34)
سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد؟ سپس پلیدکاری و پرهیزکاری‏اش را بدان الهام کرد.
غفلت و رهاسازی نفس، آن را در سراشیبی سقوطی قرار می‏دهد که صاحب خود یعنی انسان را همراه با خود به هلاکت می‏رساند زیرا آن چنان تنزل می‏کند که «نفس اماره» نام می‏گیرد و همیشه به پلیدیها و بدیها فرمان می‏دهد (اِنَّ النَّفس لامّارة بالسُوء)(35)؛ آنان که با هوشیاری، دقت و مراقبت از فزون‏ طلبی ها و هواهای نفس خود کاسته، گامی در کنترل و لجام زدن به این نفس سرکش بردارند، پس از چندی با اندک آلودگی، دچار پشیمانی و سرزنش نفس گشته، آن را «نفس لوّامه» می‏یابند که با کوتاهی در مراقبت و غفلت های گوناگون دچار نکوهش نفس می‏شوند، و این نشان از کمال و حرکت به سوی تکامل بیشتر است.
آنگاه که گامهای خودسازی بیشتر شده و شاخسار وجود از خارهای گناهان و زشتیها پاک گردید و چونان گلزارهای زیبا، معطر و روح‏ بخش درآمد، «نفس مطمئن» پدید می‏آید که آرامش در تمامی حالات انسان ایجاد می‏کند و تمامی آفرینش را در نگاه صاحب آن تجلی لطف و عنایت پروردگار دانسته و همه حوادث را زیبا می‏بیند گرچه در مسیر حیات سخت‏ترین و تلخ‏ترین ماجراها برای او ایجاد شود. در این حال خطاب به او می‏شود که: «یا اَیَّتُها النَّفسُ المُطْمَئِنَّةُ اِرجِعی اِلی ربّک راضیةً مَرْضیة فَادْخُلی فی عبادی و ادخلی جَنَّتی»(36)
الا ای که با یاد پروردگار
رسیدی به آرامشی و قرار
بیا این زمان سوی یزدان خویش
به سوی خدا گام بگذار پیش
که هستی تو خشنود از کبریا
ز تو نیز راضی است یکتا خدا
کنون در صف بندگانم در آی
به باغ بهشتم تو می‏کن سرای(37)
رسالت نخست تمامی رسولان خداوند در بین مردم چنین وظیفه بسیار ارزشمند است که در فرهنگ قرآن نام «تزکیه» به خود گرفته است و پیش از «تعلیم کتاب و حکمت» قرار دارد.(38) استمرار بخش این رسالت عظیم، پیشوایان معصوم ـ درود خداوند بر آنان باد ـ هستند که این شیوه عرشی در سیره و سخن آنان به خوبی دیده می‏شود.
کوثر آفرینش، فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ که یگانه معصومی است که از جمع بانوان به چنین مقام بی‏نظیر و چشمگیری رسیده است و افزون بر درس ‏آموزی زنان، مربی تمامی مردان نیز خواهد بود، در صحنه ‏های مختلف فرهنگی اجتماعی، اقتصادی، نظامی و سیاسی اسوه‏ای جامع بوده و در گفتار و رفتار خویش شیوه‏ هایی نو، کارآمد و زنده برای پیروان خود به یادگار گذارد.
او دل کندن از دنیای منفی و ذلت‏بار و نفی تمامی وابستگی ها را اولین قدم در راه پالایش نفس از آلایش های مختلف زندگی می‏دانست(39) و عبادت، انفاق، تلاوت و عمل به قرآن، نماز، روزه تکالیف و آزمایشهای خداوند را عوامل خودسازی انسان دانسته(40) و از سوی دیگر خردورزی و تعقل صحیح را همراه با ابعاد عاطفی، مسیری هموار برای دستیابی به قله سعادت و سلامت نفس می‏دید. از این‏رو نخست باورهای توحیدی خود را به میدان عمل آورد و در راه تحصیل رضایت پروردگار خویش از تحمل مشکلات عبادت و پدید آمدن مصایب در زندگی هراس به خود راه نداد، بلکه به استقبال هر یک می‏شتافت.(41)
ایمان به غیب و خشیت از خداوند به همراه انفاق و صدقه و به دست آوردن امنیت روحی و اطمینان قلب، عامل ارزنده‏ای در تکمیل تطهیر نفس در نگاه آن بانوی بزرگوار بود. ویژگی ارجمند و چشمگیر فاطمه ـ علیها السلام ـ آن بود که زمانهای مناسب را به خوبی می‏شناخت و در بهره‏برداری از فرصتهای عبودیت و بندگی سر از پا نمی‏ شناخت. از آنجا که مادر بود، افزون بر نقش فردی نوعی وظیفه مربی‏ گری در خود می‏دید، بدین خاطر با آراستگی در سخنان و زیبایی در رفتار، شیوه پسندیده‏ ای از دین و دین‏مداری در نگاه فرزندان خود باقی می‏گذارد و چون نقشی محوری در هدایت افراد جامعه ایفا می‏کرد، زندگی خود را چون زندگانی رسول خدا(ص)، در اوج زهد، ساده‏زیستی، احسان، ایثار و تمامی مکارم اخلاق قرار داده بود.(42)
حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ با توجه به مجموع صفات مادر خود، آن عزیز را چنین می‏ ستاید:
«فی اِبْنَةِ رسولِ اللّه‏ لی اُسوةٌ حَسَنة»(43)
در [شیوه زندگانی] دخت رسول خدا، برای من سرمشق نیکویی وجود دارد.(44)
و رهبر عظیم ‏الشأن انقلاب، حضرت آیت‏ اللّه‏ خامنه‏ ای، زهرای اطهر را صحیفه صفات آسمانی و مجمع خوبیها دانسته می‏فرماید: «در زندگی معمولی این بزرگوار، یک نکته مهم است و آن جمع بین زندگی یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و بین وظایف یک انسان مجاهدِ غیور خستگی‏ناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم بعد از رحلت رسول اکرم(ص) که به مسجد می‏آید و سخنرانی و موضعگیری و دفاع می‏کند و حرف می‏زند و یک جهادگر به تمام معنا و خستگی‏ ناپذیر و محنت‏پذیر و سختی تحمل‏کن است. از طرف دیگر، همچنین از جهت سوم، یک عبادتگر و بپادارنده نماز در شب های تار و قیام‏ کننده للّه‏ و خاضع و خاشع برای پروردگار است و در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیای کهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت می‏کند.
این سه بعد را با هم جمع کردن، نقطه درخشان زندگی فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ است. آن حضرت این سه جهت را از هم جدا نکرد. بعضی خیال می‏کنند انسانی که مشغول عبادت می‏باشد یک عابد و متضرع و اهل دعا و ذکر است و نمی‏تواند یک انسان سیاسی باشد. یا بعضی خیال می‏کنند کسی که اهل سیاست است ـ چه زن و چه مرد ـ و در میدان جهاد فی سبیل ‏اللّه‏ حضور فعال دارد اگر زن است، نمی‏تواند یک زن خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است نمی‏تواند یک مرد خانه و دکان و زندگی باشد. خیال می‏کنند اینها با هم منافات دارد؛ در حالی که از نظر اسلام، این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدیت که ندارد، در شخصیت انسان کامل، کمک کننده هم است.»(45)
آری به چنین شیوه‏ های زنده و بالنده که برای همه زمانها قابل عرضه و الگوبرداری است از بینشی جامع و روشن خبر می‏دهد که در دو چهره، تجلی می‏یابد:
1ـ تخلیه یا وارستگی از صفات ناپسند
2ـ تحلیه یا آراستگی به صفات پسندیده.
در جلوه نخست پیراستگی از شرک، کبر، ناپاکی نفس، تفرقه، خشم الهی، مرگ نابهنگام، کم ‏فروشی، پلیدی، لعنت الهی، بی‏عفتی و ریای اعمال مطرح می‏شود، از این‏رو عالمه آل‏طاها، فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ می‏فرماید: «پروردگار سبحان «ایمان» را واجب فرمود و بدان زنگار شرک از دلها زدود؛ با «نماز»، کبر و خودپرستی را از شما دور ساخت، «زکات» را سبب تزکیه و تهذیب نفس شما قرار داد و فزونی رزق، در آن نهاد، ... «امامت ما» را مایه ایمنی از تفرقه و پراکندگی نمود و «نیکی به والدین» را موجب سلامت از خشم الهی دانست؛ «قصاص» را مایه حیات و زندگانی دانست و «تمام پرداختن پیمانه و وزن» را مانع کم‏فروشی و کاهش بیان کرد. «نهی از شرب خمر» را برای پاکی از پلیدی و دوری از تهمت را حجابی برای مصون ماندن از لعنت خداوند شمرد؛ پیمایش راه عفت را در «ترک سرقت» دانست و «حرمت شرک» توسط خداوند به خاطر اخلاص به ربوبیت الهی و یکتاپرستی در عبودیت او بیان گردید.»
آراستگی به صفات آسمانی و زینت یافتن به زیورهای معنوی در سخن حضرت زهرا(ع) این گونه تجلی یافته است: «خداوند مهربان «روزه» را زمینه‏ ساز تثبیت اخلاص، «حج» را آزماینده دین، «طاعت ما» را مایه وفاق و همدلی، «جهاد» را عزت برای اسلام، «شکیبایی و صبوری» را مددکار جلب اجر الهی، «امر به معروف» را پدیدآورنده مصلحت عموم جامعه، «صله ارحام» را موجب افزایش عمر و فزونی نعمتها و «وفای به نذر» را زمینه‏ساز رحمت و غفران الهی قرار داد.»
ناگفته نگذریم که «مجموعه معارف فاطمی ـ بویژه گفته ها و نکته‏های اخلاقی آن حضرت ـ در این سخن خلاصه می‏شود که نوع نگاه و باور و برداشت زهرای مرضیه به «خدا»، «خلق» و «خلقت»، چونان کوثری پاک و شفاف می‏ماند که از هر تیرگی به دور مانده است، از این‏رو سخنان او از عمق جان سرچشمه می‏گیرد و آنچه می‏گوید، افزون بر آنکه می‏داند، می‏بیند؛ چنین یقین روشن و روشنی‏افروز است که آن بانو را «سیده نساء العالمین» یعنی «برتر از تمامی زنان» ساخته و گفتار و رفتار وی را نمودار زیبای «اخلاق محمدی» و «آیات خداوندی» نموده است.
بی‏شک یگانه راه پیرویِ تمام عیار هر یک از ما، کوشش در دستیابی به چنین نگرش و تصمیم به گامهای مؤثر در غبارروبی از کعبه دل، دور ساختن آن از تمامی بتهای خودپرستی و خودخواهی و زینت بخشیدن با اخلاق الهی و آموزه ‏های اسوه ‏هایی چون کوثر هستی، فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ خواهد بود.

احمد لقمانی
________________________________________
1 ـ غزالی مشهدی.
2 ـ نگاه کنید به آیه 2، سوره بقره؛ آیه 102، سوره توبه؛ آیه 77، سوره اسراء؛ آیه 16، سوره سجده و آیه 9، سوره زمر.
3 ـ سوره سجده، آیه 16.
4 ـ قرآن مجید، ترجمه منظوم امید مجد، ص416.
5 ـ سوره حجر، آیه 43 و 44.
6 ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج8، ص303 و ج43، ص88.
7 ـ احقاق الحق، مرحوم قاضی نوراللّه‏ شوشتری، ج4، ص150 و ج20، ص493 و ج22، ص152؛ کشف‏الغمه، ص43؛ بحارالانوار، ج38، ص19؛ فضائل‏الخمسه من الصحاح السته، ج1، ص180.
8 ـ رک: فاطمه زهرا(ع) شادمانی دل پیامبر(ص)، احمد رحمانی همدانی، ترجمه افتخارزاده سبزواری، ص434 و 435 (حدیث معراج رسول خدا(ص) در باره زنان در حال عذاب و پرسش فاطمه زهرا(ع) در باره عذاب این زنان از رسول اکرم(ص).
9 ـ غایة‏المرام فی رجال البخاری، علامه شیخ محمد بن‏داود البازلی شافعی، ص295؛ ملحقات احقاق الحق، ج23، ص489.
10 ـ نهج‏الحیاة (فرهنگ سخنان فاطمه زهرا علیهاالسلام)، محمد دشتی، ص99.
11 ـ سوره احزاب، آیه 56.
12 ـ مجمع‏البحرین، فخرالدین طریحی، ج2، ص404 و 405.
13 ـ میزان الحکمه، محمدی ری‏شهری، ج4، بحث اسلام، مسلم و تسلیم.
14 ـ سوره مائده، آیه 18.
15 ـ سوره بقره، آیه 155.
16 ـ سوره انعام، آیه 125.
17 ـ سوره توبه، آیه 51.
18 ـ سوره احقاف، آیه 15.
19 ـ سوره حج، آیه 34.
20 ـ سوره محمد، آیه 22.
21 ـ همان.
22 ـ سوره زمر، آیه 17.
23 ـ سوره نساء، آیه 66 و 67 و 68.
24 ـ همان، آیه 69.
25 ـ ملحقات احقاق‏الحق، ج23، ص477؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344؛ مختصر تاریخ دمشق، ج17، ص133.
26 ـ بحارالانوار، ج43، ص149؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344.
27 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص142.
28 ـ کتاب عوالم، ج11، ص211 و 599؛ ریاحین الشریعه، ج1، ص128 و 265؛ روضه کافی، ج8، ص238.
29 ـ کوکب الدّری، ج1، ص196.
30 ـ تفسیر فرات کوفی، ص55؛ بحارالانوار، ج44، ص264؛ تظلم الزهرا(ع)، ص95.
31 ـ حدیث ولایت، ج6، صص72 ـ 73 (با تلخیص).
32 ـ میزان الحکمه، محمدی ری‏شهری، ج10، ص125.
33 ـ غررالحکم و دررالکلم.
34 ـ سوره والشمس، آیه 7 و 8. رک: تفسیر الکبیر فخر، ج4، ص74؛ تفسیر کشف‏الاسرار، ج1، ص330 و ج2، ص341 و ج4، ص60 و 96.
35 ـ سوره یوسف، آیه 53. نک: تفسیر المراغی، ج11، ص16؛ تفسیر ملاصدرا، ج5، ص196؛ تفسیر المنار، ج5، ص152؛ تفسیر المیزان، ج1، ص354.
36 ـ سوره والفجر، آیه 27 و 28 و 29 و 30. رک: تفسیر کشف‏الاسرار، ج5، ص727 و ج8، ص528 و ج10، ص79؛ تفسیر المیزان، ج1، ص373 و ج4، ص373 و ج6، ص182 و 183 و 184 و 185 و 190؛ تفسیر نمونه، ج26، ص402 و ج27، ص62.
37 ـ تفسیر قرآن مجید، ترجمه منظوم امید مجد، ص594.
38 ـ نگاه کنید به آیه 164 سوره آل‏عمران که تربیت و تزکیه مردم از سوی انبیا نام «منّت» یافته است و آیات 129 و 151 سوره بقره که به رسالت رسولان در این باره اشاره دارد. از آن سو خودسازی رهبران را دارای ضرورت بیشتری دانسته و «مقام محمود» را نتیجه آن می‏شمرد که در آیه 79 سوره اسراء بدان پرداخته است. ره‏آورد عبادت، ذکر، توکل و صبر، تهذیب نفس است که برای رسول خاتم(ص) تبیین شده و در آیات 1 و 10 از سوره مزمل تشریح شده است.
39 ـ رک: سوره زمر، آیه 1 و 5.
40 ـ رک: سوره بقره، آیات 109، 110، 174، 183، 186؛ سوره آل‏عمران، آیه 179؛ سوره نساء، آیات 77 و 78 و 142؛ سوره توبه، آیه 103.
41 ـ نک: سوره یونس، آیه 100؛ سوره مؤمنون، آیات 23 و 58 و 61؛ سوره روم، آیه 41؛ سوره سجده، آیات 15 و 16.
42 ـ نک: سوره فاطر، آیه 18؛ سوره مجادله، آیه 12؛ سوره جمعه، آیه 2؛ سوره معارج، آیات 27 و 28؛ سوره الشمس، آیات 7 و 9؛ سوره قلم، آیات 42 و 43؛ سوره مزمل، آیات 1 و 8.
43 ـ بحارالانوار، ج3، ص180.
44 ـ برای آگاهی بیشتر در باره ارزش و جلوه‏های این صفحات مراجعه کنید به: تفسیر ابن‏کثیر، ج3، ص66؛ تفسیر پرتوی از قرآن، ج3، ص97 و 218 و ج5، ص65، تفسیر التحریر، ج1، ص425؛ تفسیر الکشاف، ج4، ص182؛ تفسیر کشف‏الاسرار، ج9، ص216 و ج3، ص749؛ تفسیر المراغی، ج5، ص37؛ تفسیر المنار، ج5، ص95 و 96 و 100 و 433؛ تفسیر المیزان، ج8، ص29 و 297 و ج16، ص77؛ تفسیر نمونه، ج11، ص74 و ج12، ص448 و ج19، ص46 و ج20، ص197 و ج27، ص318.
45 ـ حدیث ولایت، ج2، ص77.