آسیب های تک و کم فرزندی

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

امروزه تک و یا کم فرزندی در محیط خانواده برای فرزند منجر به بیماری می شود و از جنبه های مختلف آسیب های جدی بر او وارد می سازدکه ما می خواهیم برخی از این آسیب ها را بیان کنیم.
1- پر توقعی : والدین (خصوصا مادر) ، اگر یک فرزند داشته باشند ،تمام توجهاتشان معطوف به اوست و اگر چند فرزند داشته باشد، توجهاتشان بین چند فرزندتقسیم می شود. بنابراین اگر توجهات معطوف به یک نفر شد ، این توجهات بیش از نیاز اوست و منجر به پر توقعی در فرزند می شود و نتیجه پرتوقعی در انسان ها هم حق گریزی می باشد. مثال : وقتی پدر وارد خانه شود و تمام احساسات پدرانه اش متوجه تک فرزندش باشد و مثلا چندین بار او را ببوسد، تعدادی از این بوسه ها برای فرزند زیاد است و اگر توجه کنیم می بینیم که فرزند در بوسه های آخری توقع می کند که فلان بازی را برای من بخر یا چرا فلان بازی را نخریدی. اما اگر آن پدر چند فرزند داشته باشد ، پدر ناخواسته محبت و احساسات خودش را بین فرزندانش تقسیم می کند و محبت در محیط خانه توازن پیدا می کند.

2- جاه طلبی ،تکبر و زورگویی : همیشه اینطور است که تک بودن در همه جا و همه اقشار منجر به جاه طلبی می شود. مثلا کسی که از نظر درسی شاگرد اول کلاس است، نوعی تکبر نسبت به دیگران دارد و یا کسی که در محله ای از نظر قدرت بدنی تک است، زورگو می شود و به همین ترتیب در دیگر اقشار.

3- انزوا طلبی : از آن جهت که فرزندان در سنین کودکی باید بازیکنند و همین بازی کردن است که باعث رشد فکری ، ذهنی ، بدنی آن ها می شود، فرزندان تک در خانه به علت نداشتن همبازی، گوشه گیر می شوند.

4- از بین رفتن انگیزه و عدم تلاش در زندگی : فرزندی که در خانه تک باشد این فکر در ذهن او همیشه موج می زند که تمام این زندگی و اموال پدری برای من است. چرا کار کنم ، پدر کار می کند و من هم استفاده می کنم و بعدها هم مالک اموال پدر می شوم.

5- قدرت مبارزه با مشکلات : انسان یک موجود اجتماعی است و در اجتماع مشکلات عدیده ای وجود دارد و فرد برای ورود به اجتماع باید در اجتماع کوچکتر یعنی خانه بتوانند برای مواجه شدن با مشکلات آموزش ها و راه کارهای لازم را یاد بگیرند. وقتی فرزند در خانه تنها باشد مشکلات کمتری پیش روی اوستو والدین از تمام جهات او را حمایت می کنند. او معنای افعالی همچون " نمی توانم" " نمی شود" " ندارم" و امثال این ها را درک نمی کند، چرا که هر زمان اراده کرده است ، والدینش خواسته های او را برطرف کرده اند. اما اگر همین کودک چند برادر و خواهر داشته باشد، در مواجه شدن با آن ها دیگر از حمایت های همه جانبه والدین برخوردار نخواهند بود، چراکه دو طرف فرزندان آن ها می باشند. و از طرفی، فرزندان دیگر هم که احساسات پدرانه یا مادرانه ندارند و از حق خود کوتاه نمی آیند.بنابراین آن کودک طرز صحیح ارتباط گیری با دیگری را یاد می گیرد و به جای آنکه بر حمایت ها و کمک های والدین امید ببندد، برداشته های خود تکیه می کند. می بینیم فرزندانی که تک هستند(حتی زمانی که به سن نوجوانی می رسند) اگر در مدرسه برای آن ها اتفاقی رخ دهد ، دل به حمایت والدین خود خوش می کنند و به سرعت از آن ها می خواهد که به مدرسه بیایند و به مدیر یا والدین دیگر تذکر دهند. چرا که در محیط خانه چیزی جز حمایت آن ها را ندیده اند ، اما فرزندانی که تک نیستند، از چنین روحیاتی کمتر برخوردارند و در حل مسائل و مشکلات خود قوی تر می باشند.

6- روی آوردن به بازی های کامپیوتری : یکی از علل روی آوردن بیش از حد کودکان به بازی های کامپیوتری، تلویزیون و موبایل ، تنها بودن آن ها در محیط منزل و نداشتن هم بازی است. استفاده کودکان از تلویزیون و موبایل و بازی های کامپیوتری اثرات مخربی در آن ها به جای می گذارند که شاید کوچکترین ضرر برای آن ها افزایش وزن ناشی از کم تحرکیشان می باشد.

7- یادگیری مهارت های زندگی : فرزندان در خانواده های کم جمعیت در نُرم طبیعی رشد قرار نمی گیرند. کارشناسان با بررسی رفتار کودکان بر این عقیده شده اند که کودکان در هر سنی باید یک سری از مهارت ها را بیاموزند. مثلا در سن 4 سالگی باید بتوانند خودشان غذا بخورند ، دستانشان را بشویند، دکمه هایشان را ببندند، جوراب هایشان را بپوشند. حتی برخی گفته اند باید کودکان در این سن بتوانند دوچرخه سواری کنند.
کودکان در خانواده های پرفرزند اینگونه مهارت ها را بهتر فرا می گیرند که این مسئله می تواند چند دلیل داشته باشد:
 فرزند با برادر و خواهر خود بهتر ارتباط می گیرد و اینگونه رفتار را از خواهر و برادر بزرگتر و کوچکتر خودش می آموزد.این را تجربه ثابت کرده است که با آمدن فرزند کوچکتر ، رشد فرزند بزرگتر و توانایی هایش بیشتر شده است.
توجهات غیرمتعارف والدین کمتر می شود: وقتی فرزند تک باشد، مادر اینگونه مهارت ها (غذا خوردن ، کفش و جوراب پوشیدن، دکمه بستن و...) را خودش برای فرزند انجام می دهد، اما اگر چند فرزند شدند دیگر تمام توجه مادر معطوف آن یک فرزند نیست و به فرزندش می گوید تو بزرگ شده ای و خودت می توانی کارهایت را انجام بدهی.
کودکان در کنار یکدیگر رغبتشان به کار و فعالیت بیشتر می شود. این را هم تجربه ثابت کرده است که کودک وقتی کنار کودکان دیگر باشد راحت تر غذا می خورد و کارهایش را انجام می دهد.در محیط های چند فرزندی یک نوع رقابت میان فرزندان به وجود می آید که باعث می شود کودکان سعی کنند کارهای مربوط به خودشان را خودشان انجام دهند. مثال: وقتی مادری دکمه های لباس فرزندش را در مقابل دیگر کودکان می بندد ، فرزند برای اینکه خودش را به آن ها نشان دهد به مادرش می گوید، خودم می خواهم ببندم.
مهارت آموزی در محیط هایی که اجتماعی تر هستند بیشتر می باشد. یکی از خاصیت هایی که برای اردو می شمارند این است که اردو باعث افزایش مهارت ها می شود. این مورد برای خودمان هم ممکن است اتفاق افتاده باشد، مثلا وقتی فرد تنهایی قدم می زند به سرعت خسته می شود ولی وقتی با جمعی به پیاده روی برود مسافت زیادی را طی می کند اما احساس خستگی در او بوجود نمی آید.تنها بودن در خانه،فرزندان را کسل می کند و باعث ایجاد بی رغبتی ، برای انجام کارهای مهارتی در آن ها می شود . اگر توجه کرده باشید فرزندان آخر،که فاصله شان نسبت به فرزند یکی به آخر بیشتر است ، کند تراند و مهارت های کمتری را بلد می باشند، که این مطلب به خاطر همان تک بودن است.
8- حمایت گری : در خانواده های پر فرزند حمایت گری ( اعم از حمایت مالی ، عاطفی ، فکری ، بدنی) وجود دارد. فرزندان با داشتن برادران و خواهران متعدد احساس دلگرمی بیشتری می کنند و می دانند که در بروز مشکلات احتمالی کسانی را دارند که از آن ها حمایت کنند.اما کسی که تک فرزند است با از دست دادن والدین خود احساس تنهایی می کند و از حمایتگری برادر و خواهر محروم می باشد.تک فرزندان بسیاری هستند که از این خلاء رنج می برند و شاید از اینکه برادر یا خواهری ندارند(مخصوصا اگر در جوانی و یا قبل از ازدواج والدین خود را از دست بدهند) که با آن ها درد دل کنند و در مشکلاتشان از آن ها کمک بگیرند، والدین خود را سرزنش کنند.

9- یاری گری والدین : در خانواده های پرفرزند نوعا اینگونه است که والدین در سنین پیری کمتر در خانه تنها می مانند، چرا که هر روز یکی از فرزندان با نوه هایشان به دیدار آن ها می آیند.در اینگونه خانواده ها، فرزندان سعی می کنند والدین خود را تنها نگذراند و هر روز یکی از فرزندان به آن ها سر می زند و به امورشان رسیدگی کرده و احتیاجاتشان را بر طرف می سازد.اما در خانواده های کم فرزند اینگونه نیست و اگر فرزند پسر باشد، مشغول کار و مشکلات زندگی خودشمی شود و به تبع وقت کمتری دارد که به والدینش رسیدگی کند و اگر هم دختر باشد که به خانه شوهر رفته و مشغول خانه داری و فرزنداری خود می شود.
کم شدن ارتباطات عاطفی فرزندان و کم توجهی آن هانسبت به والدین در خانواده های کم جمعیت، باعث به وجود آمدن حس تنهایی، بی توجهی و فراموش شدگی در والدین می کند، که این نوع احساسات اثرات مخربی بر روح و جان آن ها می گذارد.بسیاری از آن ها در سنین پیری از تنهایی رنج می برند و خودشان را به خاطر کم فرزندی ملامت می کنند.

10-خجالتی بار آمدن : آمار ثابت کرده است که معدل خجالتی بار آمدن فرزندان در خانه های کم فرزند بیشتر از خانه های پر فرزند است.این مورد هم به این خاطر است که فرزند نتوانسته است شیوه های ارتباط گیری را درمحیط خانه به درستی آموزش ببیند.

11-بی حوصلگی : از آن جهت که والدین مشغولیات مربوط به خود را دارند و نمی توانند وقت زیادی برای فرزند بگذارند و با او بازی کنند ، مشغولیت فرزند در خانه کم شده و همین باعث می شود که فرزند در خانه احساس بی حوصلگی کند. این بی حوصلگی فرزند در خانه ممکن است منجر به نق نق کردن، اعتراض کردن، دعوا کردن و پرخاشگری فرزند و دیگر مشکلات شود.

مؤسسه جهانی سبطین علیهماالسلام
برگرفته از سخنان استاد حجت الاسلام و المسلمین تراشیون

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page