141- مرگ جاسوس خوارج

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

از سعید بن جبیر از امیرالمؤمنین (علیه السلام) در حدیثی روایت کرده که: به یکی از دهقان های ایران که او را از نحوست ستارگان ترساند (و گفت: امروز برای رفتن به جنگ خوب نیست) خندید و فرمود: می دانی دیشب چه اتفاقی افتاده؟ خانه ای در چین خراب شد و برج ماچین (: چین بزرگ) فرو ریخت، و حصار سراندیب ویران شد، و پیشوای رومیان در ارومیه شکست خورد، و حاکم یهود در ابلة (جایی است در بصره) ناپدید شد، و مورچگان در وادی النمل (: رودی است در شام یا طائف که مورچه زیادی دارد) به هیجان آمدند، و پادشاه آفریقا مرد، آیا تو اینها را می دانستی؟
گفت: نه یا امیرالمؤمنین.
فرمود: دیشب هفتاد هزار عالم سعادتمند شد و در هر عالمی هفتاد هزار نفر به دنیا آمدند، و امشب هم به همان مقدار می میرند و این هم از آنهاست و با دست به سعد بن مسعده حارثی که در لشکر علی (علیه السلام) جاسوس خوارج بود، اشاره کرد، و آن ملعون گمان کرد که حضرت می فرماید: او را بگیرید، پس نفسش گرفته شد و مرد، و آن دهقان به سجده افتاد.(1)
**************************************
1) اثبات الهداة، ج 4، ص 531 و 532.