308- رؤیای صادقانه

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

صاحب مقام یقین و مخلص در ولایت اهل بیت طاهرین (علیه السلام) مرحوم حاج شیخ محمد شفیع جمی فرمود: سالی عید غدیر به نجف اشرف مشرف بودم و پس از زیارت به سمت بلد خود (جم) مراحعت کردم و ایام عاشورا در حسینیه اقامه مجلس تعزیه داری حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) نمودم و روز عاشورا سخت مشتاق زیارت آن بزرگوار شدم و از آن حضرت در رسیدن به این آرزو استمداد نمودم و از حیث اسباب، عادتاً محال به نظر می آمد.
همان شب در عالم رؤیا جمال مبارک حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) و حضرت سید الشهداء را زیارت کردم حضرت امیر (علیه السلام) به فرزند خود فرمود: چرا حواله محمد شفیع را نمی دهی؟
فرمود: همراه آورده ام پس ورقه ای به من مرحمت فرمود که در آن دو سطر از نور نوشته بود و از هر دو طرف هم مساوی بود. چون نظر کردم دیدم دو شعر است که نوشته شده و با این که اهل شعر نبودم به یک نظر از حفظ شد:

از مخلصان درگه شاه لوکشــــف  ***  اسمش محمد است و شفیع ازره شـرف
توفیق شد رفیق رود سوی کربلا  ***  با آنکه اندکی است که برگشته از نجف

فرمود: چون بیدار شدم با کمال بهجت و یقین به روا شدن حاجت بودم و بحمدالله در همان روز وسایل حرکت میسر شد و به سمت کربلا حرکت کرده و به آن آستان قدس مشرف شدم.
مرحوم حاج شیخ محمد شفیع، قریب سی سال با بنده رفاقت داشت و چند مرتبه حج و زیارت عتبات با مصاحبت ایشان نصیب شد. عالمی عامل و مروجی مخلص و مردی خلیق و محبی صادق بود. در هر شهری که می رسید. با نیکان آن شهر آمیزش داشت و در هر مجلسی که بود اهل آن مجلس را به یاد خدا و آل محمد (صلی الله علیه) می انداخت و از ذکر مناقب آن بزرگواران و ذکر شقاوت اعدای آن ها خودداری نداشت و در ملکات فاظله خصوصاً تواضع و حیا و ادب و محبت به بندگان خدا و سخاوت و خیر خواهی خلق به راستی کم نظیر بود، اعلی الله مقامه و حشره الله مع محمد و آله الطاهرین صلوات الله اجمعین.(1)
**************************************
1) داستان های شگفت، ص 84 - 83.