متن ادبی (( تجسم صبر))

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

سید علی‏اصغر موسوی
بشارت باد حضورت را، ای ادامه کربلا!
بشارت باد خانه زهرا علیهاالسلام را؛ که شور تو موجی از عاطفه به فضای خانه خواهد بخشید و آغوش فاطمه علیهاالسلام از عطر کربلایی‏ات آکنده خواهد شد!
بشارت باد آمدنت را، که لحظه‏های تنهایی پدر، با تو رنگین خواهد شد و غریبانه‏هایش را با اندوهان زهرایی علیهاالسلام تو پیوند خواهد زد!
بشارت باد بر عاشوراییان مقدم نورانی‏ات!
قدم بر خاکی بگذار که پاکیِ گام‏های تو را آرزومند است، بانو!
بانو!
ای گویاترین خطبه عاشورا!
بشارت باد آمدنت را، که افتخار رسالت و امامتی! بانو، ای ادامه کربلا در کویر جهالت جاری شدی و سراب‏های روییده بر اذهان را از زلال حقیقت سیراب کردی!
کسی پرستاریِ زخم‏های عاشورایی را به تو آموخت؛ به تو که جز به زیباییِ ایثار نیندیشی و میان زخم و خون و آتش، صبر را برگزیدی که: «اِنَّ اللّه‏... مَعَ الصّابِرین».
تو مسیر عاشورا را به ابدیت سپردی؛ حتّی داغ فرزندانت را نِگَریستی و نگریستی، که مبادا احساس خویش را به وظیفه الهی ترجیح داده باشی!
آه! زینب، زینب علیهاالسلام ، ای زینتِ تنهایی پدر!
ای میوه دل مادر!
ای وقار خانه همسر!
ای سفیر کربلایی مادر!
درود خداوند بر تمام لحظه‏های تنهایی‏ات که اگر مادر زنده بود، به خاطر تو، بیت الاحزانش را در محفل تو برپا می‏کرد!
تو عینیّت تمام معنای صبری؛ صبری که برای همیشه معنا از تو گرفت.
بانو!
شادی و غم را به هم آمیخته‏ام و شعرهایم تنها عطر کربلاییِ نام تو را زمزمه می‏کنند. گویی نسیم یادت، شقایق‏های عاشق را به خویش می‏خواند و داغ ثانیه‏ها را حتی در روز تولّدت تازه می‏کند.
بانو!
ای صداقت عشق، ای تجسّم صبر، ای آیینه وقار و ای عصمتِ متجلّی!
درود بر تو و لحظه‏هایی که تو در امتحان الهی قبول شدی!
درود بر کربلا، درود بر شهادت و درود بر تو که فاش کردی راز آفرینش را: «اِنّی اَعْلَمُ ما لاتعلمون»...

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page