محبت در انسان

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

 انسان که از او به عالم صغیر تعبیر می شود و جهان که از آن به انسان کبیر تعبیر می گردد، در قوانین و سنتهای خود بر یک دیگر تطابق دارند و آنچه خوبان همه دارند انسان به تنهایی دارا است و او میکرو فیلم تمامی آفرینش است و مثل و نمونه آنها :
«اتزعم انک جرم صغیر * * * و فیک انطوی العالم الاکبر» (۶)
آیا گمان می بری که از جهت جثه و هیکل کوچک و خرد هستی، حال آن که در تو جهان بزرگتر نهفته شده است. و دلیل نمونه و مثل بودن، خلافت انسان در روی زمین است که خداوند او را خلیفه و جانشین خود قرار داده و موجودات دیگر را به خاطر او آفریده است: «واذ قال ربک للملائکه انی جاعل فی الارض خلیفه» (۷).
هنگامی که پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین خلیفه قرار می دهم. و اما اینکه او گل سر سبد آفرینش است از آیات زیر معلوم می گردد:«انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان» (۸).
همانا ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کردیم. آنان از پذیرش سرباز زدند و ترسیدند و انسان آن را به دوش کشید. مقصود از امانت هر چه باشد (ولایت، تکلیف، و...) انسان یارائی حمل آن را پیدا کرد و سایر موجودات پیدا نکردند. «و علم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه فقال انبئونی باسماء هولاء ان کنتم صادقین» (۹).
و خداوند تمامی نامها را به آدم تعلیم فرمود. پس، آنها را بر ملائکه عرضه نمود و فرمود: اگر راست می گوئید خبر دهید به من از این اسماء. «و سخر لکم ما فی السموات و ما فی الارض جمیعا منه» (۱۰).
و آنچه را در آسمانها و زمین است، مسخر شما فرمود. می بینیم که از آیات فوق و دهها آیه کریمه دیگر استفاده می شود که انسان یکه تاز میدان مسابقه در آفرینش است و جرم کوچکی است که از خواص دیگر موجودات حکایت می کند، او جانشین خدا در زمین و عالم به علم اسماء و حقایق جهان است و در این امر گوی سبقت را از سایر آفریده ها ربوده است. بنابر این، به حکم قانون عمومی عشق و سریان آن در تمامی موجودات، انسان نیز مشمول این جذبه عمومی است و تمامی ابعاد او با قانون عشق و محبت به حیات خود ادامه می دهد. یعنی جنبه جمادی او تابع قانون جمادات و جنبه نباتی اش در خیل و زمره نباتات و بعد حیوانی اش در جمع حیوانات و جنبه عقلانی اش، همه و همه، با جاذبه عشق اداره می گردد. و از جهت توجه فطری نیز می بینیم که اگر محبت و کشش نبود نه تولیدی بود و نه تغذیه ای و نه حیاتی و نه لذتی، و جهان و انسان به مرگ و سکوت و سکون می رفت:
ای زبده راز آسمانی * * * وی حله عقل پر معانی
بی آتش عشق کی توان یافت * * * یک قطره ز آب زندگانی
و نیز:
دور گردون را ز جذب عشق دان * * * گر نبودی عشق کی گشتی جهان


پاورقی :
(۶) منسوب به حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام).
(۷) بقره ۳۰.
(۸) احزاب ۲.
(۹) بقره ۳۱.
(۱۰) جاثیه ۱۳.