عايشه و ابتداى نزول وحى
در نوشتار ديگرمان يعنى «پيامبر در صحاح» درباره داستانسرائى عايشه از ابتداى نزول وحى -يعنى زمانى كه او هنوز به دنيا نيامده بود- به تفصيل، مطالبى نوشتيم. در آنجا بيان شد كه چگونه او با نقل اين داستان سراسر كذب و خرافى، شأن ومقام و منزلت رسول گرامى اسلام صلىاللهعليهوآله را پايين آورده و آن حضرت را انسانى معرفى مىكند
كه در نبوت خويش ترديد داشت و نمىدانست آنچه كه به او گفته شد وحى الهى بوده و به رسالت مبعوث شده است تا آنكه «ورقة بن نوفل» -پسر عموى خديجه- به او گفت: نترس، تو به رسالت مبعوث شدى و آنچه كه بر تو نازل شده وحى الهى بوده و آنكه تو ديدى همان جبرئيل است. حضرت خديجه نيز او را دلدارى مىداد و...
در اينجا مىخواهيم به اين نكته توجه دهيم كه هدف عايشه از اين داستانسرائى چه بوده است؟ او كه در زمان بعثت هنوز به دنيا نيامده بود چگونه تمام ريزه كاريهاى اين واقعه خرافى را مىدانست؟ آيا اين رازى بود كه رسول خدا صلىاللهعليهوآله بعد از 15 سال يا بيشتر به عايشه گفت؟ آيا مىتوان پذيرفت كه پيامبر صلىاللهعليهوآله به باب مدينه علمش كه هر شب با او خلوتها داشت ونجواها مىكرد، نگفت كه من در ابتدا در نبوت خويش مردد بودم و خديجه مرا دلدارى مىداد و مرا نزد «ورقة بن نوفل» برد و او بود كه به من آرامش بخشيد و فهميدم كه واقعا به پيامبرى مبعوث شدم!
آيا عايشه نمىدانست كه اين داستان خرافى باعث پايين آوردن مقام رسول خدا صلىاللهعليهوآله در افكار و انظار ديگران مىشود؟ آيا يهوديان نمىگويند كه پيامبر ما آنگاه كه به رسالت مبعوث شد كسى لازم نبود كه به او دلدارى دهد ولى پيامبر مسلمانان را بايد ديگران ارشاد كنند؟ آيا مسيحيان به ما نمىگويند كه پيامبر ما در آغوش مادرش نبوت خويش را اعلان كرد ولى پيامبر شما را يكى از دانشمندان ما به او گفت كه تو پيامبرى و إلاّ او خود نمىدانست كه در غار حرا چه گذشت؟
علما و محدثين اهل سنت چرا به اين مطالب توجه نكرده و هر حديثى را به صرف اعتماد به راوى، آن را نقل نموده و باعث وهن اسلام و رسول گرامى آن مىشوند؟ آيا هنوز هم علماى اهل سنت نفهميدند كه بايد يا كتابهايشان را از اينگونه روايات تطهير كنند يا لااقل با نوشتن مقالاتى در جرايد خود، اينگونه مطالب را نقد كنند و بگويند كه اين روايات توهين به مقام شامخ پيامبر عظيم الشأن اسلام صلىاللهعليهوآله است؟
جالب است كه بيشتر اينگونه خرافات چه در مورد خداى تبارك و تعالى و چه در مورد پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله و چه غير آن در صحيحين ديده مىشود؛ همان دو كتابى كه اهل سنت آن دو را «أصح الكتب بعد القرآن» مىدانند!