وهابيه سيد صاحب تفسير کبير را نديدند

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

در بعضى تواريخ نوشته اند: در سالى که طايفه وهابيه حمله کردند و کربلا را غارت نمودند. سيد صاحب تفسير کبير در آن زمان مرجع تقليد و بزرگ عراق بود، مى خواستند او را بکشند، بلکه از عداوتى که به ايشان داشتند او را قطعه قطعه کنند. در آن شرائط حساس سيد بزرگوار زن و بچه ها را از خانه بيرون فرستاد و مى خواست خودش هم بيرون برود متوجه شد يک بچه شير خوار در خانه مانده است. همين قدر که خواست بچه را با خودش بردارد و برود که وهابيه به خانه ريختند. سيد بچه را بغل کرد و در انبارى که در آن هيزم جمع آورى مى کردند، پنهان گرديد. مهاجمين تمام جاها را گشتند و با اينکه چند مرتبه چند نفر به همان انبار آمدند، سيد و بچه را نديدند. از اين شگفت تر تا وقتى مهاجمين در خانه بودند، بچه شيرى اصلا صدا نداد.