الحق و الانصاف اُمّ المؤمنینی

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

والا مقام،ای مادر زهرا خدیجه
مادر بزرگ زینب کبری خدیجه

خرج خدا شد ثروتت یکجا خدیجه
کوری چشم شور بعضی‌ها خدیجه

انگشتر عشق پیمبر را نگینی
الحق و الانصاف اُمّ المؤمنینی

هم گوهر نابی و هم گوهرشناسی
ای تاجر خوش ذوق ! پبغمبرشناسی

تنها نه در مکّه ، در عالم سرشناسی
از بیعتت پیداست که حیدر شناسی

عطر علی دارد سراپای وجودت
بانو! مِی ‌کوثر گوارای وجودت

بوی نبوّت را که استشمام کردی
بهر رواج دین حق اقدام کردی

اسلام را با همتت اسلام کردی
کفّار را با ثروتت ناکام کردی

بوده اساس دین و آیین پیمبر
اخلاق او ، اموال تو ، شمشیرحیدر

عیسی غلام همسرت تا روز محشر
مریم کنیز دخترت تا روز محشر

عصمت نخی از معجرت تا روز محشر
باقی ست نسل کوثرت تا روز محشر

مِهرت برای آسمان‌ها و زمین بس
داماد تو حیدر شده ، فخرت همین بس

ای طاهره ! بانوی باتقوای مکّه
سنگ صبور و حامی آقای مکّه

بی اعتنا به طعنه ی زن‌های مکّه
ای کاش نیشابور بودی جای مکّه

شعب ابی طالب تو را از پا نینداخت
آزار اهل شرک از تو شیرزن ساخت

بانو سلامت می‌کنم از دور و نزدیک
پیش حبیب خود دراین شب‌های تاریک

راحت برو راحت بیا " اُمّ الصعالیک "
مکّه ندارد کوچه‌های تنگ و باریک

مکّه مدینه نیست آتش پا بگیرد
میخی درون سینه ی تو جا بگیرد

رفتی ندیدی رکن حیدر را شکستند
الواط های بی حیا در را شکستند

نامردها ، پهلوی کوثر را شکستند
قلب پر از مِهر پیمبر را شکستند

رفتی ندیدی باغ تو بی یاسمن شد
ای با کفن ! آخر حسینت بی کفن شد

شاعر : محمد فردوسی

السلام عليك يا خديجة الكبرى و على بنتك فاطمة الزهراء
أللهمَّ عجل لوليّك الفرج

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page