توبه زن گنهکار

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

شعوانه نام زنی بود که آواز خوش و طرب انگیزی داشت و در بصره فسق و فجوری بر پا نمی شد جز آنکه آن زن در مجلس مزبور حضور داشت و تدریجاً از این راه ثروتی به هم زده و کنیزکانی خریداری کرده بود که از آنها برای همین منظور استفاده می کرد. روزی با جمعی از کنیزکانش از کوچه ای می گذشت از خانه ای صدای خروشی شنید یکی از کنیزانش را به درون آن خانه فرستاد تا سبب آن خروش را بداند کنیزک رفت و بازنگشت دیگری را فرستاد و دستور داد به زودی مراجعت کند او نیز به درون خانه رفت و بازنگشت کنیز سومی را برای استعلام فرستاد و به او دستور داد فوراً وضع داخل خانه را به او اطلاع دهد کنیزک رفت و بازگشت و بدو گفت این خروش گنه کاران و عاصیان است. شعوانه با شنیدن این حرف به درون خانه رفت واعظی را دید در آنجا نشسته و جمعی دور او را گرفته و آن واعظ آنان را موعظه می کند و از عذاب خدا و آتش دوزخ بیم می دهد و آنان همه به حال تباه خود می گریند. شعوانه وقتی رسید واعظ این آیه را که درباره تکذیب کنندگان روز قیامت است تفسیر می کند: بل کذبوا بالساعة وأعتدنا لمن کذب بالساعة سعیراً (11) اذا رأتهم من مکان بعید سمعوا لها تغیظا وزفیراً (12) واذا القوا منها مکاناً ضیقاً مقرنین دعوا هنالک ثبوراً **سوره فرقان، آیه 13. ***
آنها روز رستاخیز را دروغ می شمارند و ما برای آنکه قیامت را دروغ می شمارد آتشی افروزن آماده کرده ایم که چون از مکانی دور آنان را ببینند خروش و عرش آن را بشنوند و چون این آیات را شنید دگرگون شد و رو به واعظ کرده گفت اگر من توبه کنم خدایم می آمرزد واعظ گفت آری اگر توبه کنی خدا تو را می آمرزد اگر چه گناهت همانند گناه شعوانه باشد. زن گفت ای شیخ شعوانه منم که دیگر گناه نخواهم کرد. واعظ بار دیگر او را وادار به توبه و امیدوار به کرم خدا کرد. شعوانه از آنجا بیرون آمد و بندگان و کنیزان خود را آزاد کرد و به تلافی اعمال گذشته سخت به عبادت مشغول شد تا جائی که بدنش لاغر و ضعیف گشت. روزی در بدن خود نگریست و گفت آه در دنیا به این نحو گداخته شدم نمی دانم در آخرت حالم چگونه است. **معراج السعادة نراقی. ***
دنباله کارش به جایی رسید که زاهدان و عابدان در مجلس وعظ او حاضر می شدند و در حال موعظه بسیار می گریست و حاضران با او می گریستند. روزی بدو گفتند می ترسیم از شدت گریه نابینا شوی در پاسخ گفت کور شدن در دنیا بهتر از کوری روز قیامت است. **کیفر کردار، ج 1، ص 37، به نقل از معراج السعادة، ریاحین الشریعه، ج 4، ص 364. ***