شعر ((«مسافر نور»))

(زمان خواندن: 1 دقیقه)
مسافر نور


رضوان محمدعلی‏خانی

پر از بهار و پر از گل شده است چشمانم *** بیا که دشت تغزّل شده است چشمانم

به کوچه باغ حضور، ای مسافر خورشید *** عبور سبز تو را، پل شده است چشمانم

زِ اشک دیده، چراغان نموده راهت را *** چقدر اهل تجمل شده است چشمانم

بیا که سیل روان سرشک می‏گوید *** بدون صبر و تحمل شده است چشمانم

بیا که آب شده است جامه‏های برفیِ ما *** بیا که باغ پر از گل شده است چشمانم

کدام جمعه، کدامین سمات می‏آیی؟ *** پر از دعای توسل شده است چشمانم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page