سـرداری و سالار و جگردار و هُنردار

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

تقدیم به حضرت حمزه علیه ‌السّلام
بسم الله الرّحمٰن الرّحیم

وقتی كه مُسلمانی و تسلیم خُدایی
یعنی هـمه جا یـاورِ پیـغـمبر مـایی

سـرداری و سالار و جگردار و هُنردار
آن قدْر كه گـفـتند تو هم شیرِ خُدایی

هرگز نپـریـده ست به اذعان كمانت
از چِلّه ی ابروی خَـمت ، تیرِ خطایی

در عصر خودت بودی اگر شاه شهیدان
تا حشر ولی حمزه ی خیرُ الشُّهدایی

وقتی چو علی چرخ زدی دور پیمبر
از كعبه شنیدم كه تو هم قبله نمایی

وقتی كه عمو باشی و ذريّه ی هاشم
پس مثل اباالفضل تو هم ماه لقایی

والله قســم هیچ نفهمیده از ایـمان
هركس كه بگوید تو از اسلام جُـدایی

از تُربت تو فاطمه تسبیح اگر ساخت
می خواست بگوید چه قَدَر اهل دعایی

بالايِ سر قـبر تو با دیده ی گـریان
با سوز جگر فاطمه می گفت : كُجایی؟

می گفت كُجایی كه ندارد دل حیدر
از حَصرِ غم و غُربت و اندوه ، رهایی

در جَنگ اُحد مُثلِه شدی تا كه بگویی
می خواست دلت تا بشوی كربُـبلایی

می گفت عبایی كه روی پیكرت افتاد
ای كـاش بیارنـد به گــودال عبایی


تا خواهرِ مظـلـومه ی ارباب نبینـد
از نیزه می آیـد به سر او چه بلایی

در نیمه ی شوّال به جُز داغ تو ای مرد
در خیمه ی دل سوختگان نیست عزایی

محمّد قاسمی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page