حکایت تشرف جناب حاج سید احمد رشتی

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

 حکایت تشرف جناب حاج سید احمد رشتی بملاقات امام عصر ارواحنا فداه در سفر حج آن حکایت چنین است جناب مستطاب تقی صالح سید احمد بن سید هاشم بن سید حسن رشتی موسوی تا ساکن رشت ایده الله تعالی در هفده سال قبل تقریباً به نجف اشرف مشرف شد با عالم ربانی و فاضل صمدانی شیخ علی رشتی طاب ثراه که در حکایت آینده مذکور خواهد شد اما به منزل حقیر آمدند و چون برخاستند شیخ از صلاح و سداد سید مرقوم (سید احمد رشتی) اشاره کرد و فرمود قضیه عجیبه و در آن وقت مجال بیان نبود پس از چند روزی ملاقات شد فرمود که سید رفت و قضیه را باالجمله از حالات سید نقل کرد بسیار تأسف خوردم از نشنیدن آنها از خود او اگر چه مقام شیخ رحمه الله اجل از آن بود که خلاف در نقل ایشان برود از آن سال تا چند ماه قبل این مطلب در خاطر بود تا در ماه جمادی الاخره این سال از نجف اشرف برگشته بودم در کاظمین سید صالح مذکور (سید احمد رشتی) را ملاقات کردم که از سامره مراجعت کرده عازم عجم بود پس شرح حال او را چنانچه شنیده بودم پرسیدم و از آن جمله قضیه معهوده همه را نقل کرد مطابق آن و آن قضیه چنان است که گفت در سنه هزار و دویست و هشتاد به اراده حج بیت الله الحرام از دارالمرز رشت آمدم به تبریز در خانه حاجی صفر علی تاجر تبریزی معروف منزل کردم چون قافله نبود متحیر ماندم تا آنکه حاج جبار جلودار سدهی اصفهانی بار بردات به جهت طربوزن تنها از او مالی کرایه کردم و رفتم چون به منزل اول رسیدم سه نفر دیگر به تحریص حاجی صفر علی به من ملحق شدند یکی حاجی ملا باقر تبریزی حجه فروش معروف علماء حاجی سید حسن تاجر تبریزی و حاجی علی نامی که خدمت می کرد پس باتفاق روانه شدیم تا رسیدم بارزنة الروم و از آنجا عازم طربوزن و در یکی از منازل ما بین این دو شهر حاجی جبار جلودار به نزد ما آمد و گفت این منزل که در پیش داریم مخوف است قدری زود بار کنید بهمراه قافله باشید چون در سایر منازل غالباً از عقب قافله به فاصله می رفتیم پس ما هم تخمیناً دو ساعت نیم یا سه ساعت به صبح مانده به اتفاق حرکت کردیم به قدر نیم یا سه ربع فرسخ از منزل خود دور شده بودیم که هوا تاریک شده و برف مشغول باریدن شد به نحوی که رفقا هر کدام سر خود را پوشانیده تندراندند من نیز آنچه کردم که با آنها بروم ممکن نشد تا اینکه آنها رفتند و من تنها ماندم پس از اسب پیاده شده در کنار راه نشستم و به غایت مضطرب بودم چون قریب ششصد تومان برای مخارج همراه داشتم بعد از تأمل و تفکر بنا را بر این گذاشتم در همین موضع بمانم تا فجر طالع شود به آن منزل که از آنجا بیرون آمدیم مراجعت کنم و از آنجا چند نفر مستحظ بهمراه برداشته تا به قافله ملحق شوم در آن حال در مقابل خود باغی دیدم و در آن باغ باغبانی که بیلی در دست داشت که بر درختان می زد که برگ آنها بریزد پس پیش آمد بمقدار فاصله کمی ایستاد و فرمود تو کیستی عرض کردم رفقاء رفتند و من ماندم راه را نمی دانم گم کرده ام به زبان فارسی نافله را بخوان تا راه را پیدا کنی من مشغول نافله شدم بعد از فراغ تهجد باز آمد و فرمود نرفتی گفتم والله راه را نمی دانم فرمود جامعه بخوان من جامعه را حفظ نداشتم و تاکنون حفظ ندارم با آنکه مکرر به زیارت عتبات مشرف شدم پس از جای برخاستم و جامعه را بالتمام از حفظ خواندم باز نمایان شد فرمود نرفتی هستی مرا بی اختیار گریه گرفت گفتم هستم راه را نمی دانم فرمود عاشورا بخوان و عاشورا نیز حفظ نداشتم و تاکنون ندارم پس برخاستم مشغول زیارت عاشورا شدم از حفظ تا آنکه لعن و سلام و دعای علقمه را خواندم دیدم باز آمد و فرمود نرفتی هستی گفتم نه هستم تا صبح فرمود حال ترا به قافله می رسانم پس رفت و بر الاغی سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد ردیف من بر الاغی من سوار شو سوار شدم پس عنان اسب خود را کشیدم تمکین نکرد و حرکت ننمود فرمود جلو اسب را به من بده دادم پس بیل را به دوش چپ گذاشت و عنان اسب را به دست راست گرفت و به راه افتاد اسب در نهایت تمکین متابعت کرد دست خود را بزانوی من گذاشت و فرمود شما چرا نافله نمی خوانید نافله نافله نافله سه مرتبه فرمود و باز فرمود شما چرا عاشورا نمی خوانید عاشورا عاشورا عاشورا را سه مرتبه و بعد فرمود شما چرا جامعه نمی خوانید جامعه جامعه جامعه و در وقت طی مسافت بنحو استداره سیر می نمود یک دفعه برگشت و فرمود آنست رفقای شما که در لب نهر آبی فرود آمده مشغول وضو به جهت نماز صبح بودند پس من از الاغ پایین آمدم که سوار اسب خود شوم و نتوانستم پس آن جناب پیاده شد و بیل را در برف فرو کرد و مرا سوار کرد سر اسب را به سمت رفقاء برگرداند من در آنحال به خیال افتادم که این شخص کی بود که به زبان فارسی حرف می زد و حال آنکه زبانی جز ترکی و مذهبی غالباً جزء عیسوی در آن حدود نبود و چگونه به این سرعت مرا به رفقای خود رسانید پس در عقب خود نظر کردم احدی را ندیدم و از او آثاری پیدا نکردم پس بر رفقای خود ملحق شدم**نجم الثاقب، ص 342 و مفاتیح الجنان قمی رحمه الله، ص 1011.***.
مؤلف گوید فضائل و فوائد نماز شب خارج حد بیان و توصیف است جلوتر از این توقیع شریف حضرت امام عسگری علیه السلام که در صفحه 81 مذکور شد و در توقیع شریف بعلی بن الحسین صدوق بابویه علیک بصلوة اللیل فان النبی صلی الله علیه و آله اوصی علیاً فقال علیک بصلوة اللیل ثلاث و من استحف بصلوة اللیل لیس منا امام حسن عسگری علیه السلام می فرماید بر تو باد نماز شب پس بدرستی که پیغمبر صلی الله علیه و آله وصیت نمود به علی علیه السلام نماز شب تأکید فرمود سه مرتبه بر تو باد به نماز شب بر تو باد به نماز شب بر تو باد به نماز شب و هر کس نماز شب را سبک بشمارد از ما نیست الخ مراجعه کنید در اینجا به صفحه 81 الخ و امام زمان علیه السلام در قضیه مزبور به سید احمد رشتی هم می فرماید شما چرا نافله و نماز شب نمی خوانید نافله نافله نافله سه مرتبه بعد اما زیارت جامعه پس تصریح جماعتی از علماء احسن و اکمل زیارتست علامه مجلسی در مزار بحار بعد از شرحی اجمالی از فقرات آن زیاده از آنچه در سائر زیارات می کرد گفته که ما اندکی بسط دادیم کلام را در شرح این زیارت هر چند وفا ننمودیم حق آن را از ترس طول کشیدن به جهت آنکه این زیارت صحیح ترین زیارات است در سند و عموم موردش از همه بیشتر و فصیح ترین زیارات در لفظ و بدیع ترین زیارات در معنی و بالاترین زیارات در شأن و مقام و والد ماجدش در شرح من لا یحضر الفقیه فرموده که این زیارت احسن و اکمل زیاراتست و من تا در عتبات عالیات بودم زیارت نکردم ائمه علیهم السلام را مگر به این زیارت تا آخر فرمایش صاحب نجم الثاقب اما زیارت عاشورا پس در فضل و مقام آن همان بس که از نسخ سایر زیارات نیست که بظاهر از انشاء و املای معصومی باشد هر چند که از قلوب مطهره ایشان چیزی جز آنچه از علم بالا به آنجا رسید بیرون نیاید بلکه از سنخ احادیث قدسیه است که به همین ترتیب از زیارت و لعن و سلام و دعا از حضرت احدیث جلت عظمته بجبرئیل امین و از او به خاتم النبیین صلی الله علیه و آله رسید و بحسب تجربه مداومت به آن در چهل روز یا کمتر در قضای حاجات و نیل مقاصد و دفع اعادی بی نظیر و لکن احسن فواید آن به دست آمده فایده است که در کتاب دارالسلام ذکر کردم و اجمال آن که ثقة امین حاجی ملا محمد علی یزدی که مرد فاضل صالح بود در یزد که دائماً مشغول صلاح امر آخرت خود بود و شبها در مقبره خارج یزد که در آن جماعتی از صلحا مدفونند و معروفست به مزار بسر می برد و او را همسایه بود که در کودکی با هم بزرگ شده و در نزدیک معلم می رفتند تا آنکه بزرگ شد و شغل عشاری پیش گرفت تا آنکه مرد و در همان مقبره نزدیک محلی که آن مرد صالح بیتوته می کرد دفن کردند پس او را در خواب دید پس از گذشتن کمتر از ماهی که در هیئت نیکوئیست پس به نزد او رفت گفت من می دانم مبدأ و منتهی کار تو و ظاهر و باطن ترا و نبودی از آنها که احتمال رود نیکی در باطن ایشان و شغل تو مقتضی نبود جز عذاب را پس به کدام عمل به این مقام رسیدی گفت چنان است که گفتی و من در اشد عذاب بودم از روز وفات تا دیروز که زوجه استاد اشراف حداد فوت شد و در این مکان او را دفن کردند و اشاره کرد بموضعی که قریب صد زرع از او دور بود و در شب وفات او حضرت ابی عبدالله علیه السلام سه مرتبه او را زیارت کرد و در مرتبه سیم امر فرمود به رفع عذاب از این مقبره پس حالت ما نیکو شد و در سعه و نعمت افتادیم پس از خواب متحیرانه بیدار شد و حداد را نمی شناخت و محله او را نمی دانست پس در بازار حدادان از او تفحص کرد و او را پیدا کرد و از او پرسید برای تو زوجه بود گفت آری دیروز وفات کرد و او را در فلان مکان و موضع را اسم برد دفن کردم گفت او به زیارت ابی عبدالله الحسین علیه السلام رفته بود گفت نه گفت ذکر مصائب او می کرد گفت نه گفت مجلس تعزیه داری داشت گفت نه آنگاه پرسید چه می جوئی. خواب را نقل کرد گفت آن زن مواظب داشت به زیارت عاشورا**نجم الثاقب، ص 344.***
روایت شده است هر که آب بیاشامد و پس از آن بگوید سلام الله علی الحسین و علی اولاد الحسین و اصحابه لعنة الله علی قاتل الحسین و اعدائه حق تعالی هزار گناه از نامه عمل او محو کند و هزار حسنه ثبت کند و هزار درجه در بهشت بجهت او بلند کند و هزار حاجت او را بر آورد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page