از معجزه های امام جواد علیه السلام

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

 11- شیخ مفید و ابن شهر آشوب و دیگران روایت کرده اند که چون حضرت جواد علیه السلام با ام الفضل زوجه خود از بغداد به مدینه مراجعت می فرمود. چون به شارع کوفه به دار مسیب رسید فرود آمد و آن هنگام غروب آفتاب بود پس داخل مسجد شد و در صحن آنجا درخت سدری بود که بار نمی داد. پس حضرت کوزه آبی طلبید و در زیر آن درخت وضو گرفت و ایستاد به نماز مغرب و جماعت گذاشت و در رکعت اول بعد از حمد سوره نصر و در ثانی حمد و توحید خواند و پیش از رکوع قنوت خواند پس از آن رکعت سوم را بجا آورد تشهد و سلام گفت و از نماز فارغ شد پس لحظه ای نشست و ذکر خدا به جا آورد و برخاست چهار رکعت نافله مغرب بجا آورد پس تعقیب نماز خواند و دو سجده شکر بجا آورد و بیرون رفت پس چون مردم نزد درخت آمدند دیدند که بار آورده میوه نیکویی را پس تعجب کردند و از سدر آن خوردند یافتند شیرین است و دانه ندارد مردم با آن حضرت وداع کردند و به مدینه تشریف برد و در مدینه بود تا زمان معتصم که آن حضرت را به بغداد طلبید در اول سال دویست و بیست و پنج و در بغداد توقف فرمود تا آخر ماه ذالقعده همان سال که وفات یافت و در پشت سر مبارک جدش امام موسی بن جعفر علیه السلام مدفون شد و از شیخ مفید نقل شد که فرمود من از میوه آن درخت سدر خوردم و یافتم آن را بی دانه**منتهی الامال، ج 2، ص 332.***.
12- خبر شقیق بلخی و آنچه مشاهده کرده از دلائل امام موسی بن جعفر علیه السلام شیخ اربلی از شقیق بلخی روایت کرده که در سال صد و چهل و نهم به حج می رفتم چون به قادسیه رسیدم نگاه کردم دیدم مردمان بسیاری برای حج حرکت کرده اند و تمامی با زینت و اموال بودند پس نظرم افتاد به جوان خوشرویی که ضعیف و گندم گون بود و جامه پشمینه بالای جامه های خویش پوشیده بود و شمله ای در بر کرده بود و نعلین در پای مبارکش بود و از مردم کناره کرده و تنها نشسته بود من با خود گفتم این جوان از طائفه صوفیه است می خواهد بر مردم کل باشد و ثقالت خود را بر مردم اندازد و در این راه به خدا سوگند که نزد او می روم و او را سرزنش می کنم و چون نزدیک رفتم و آن جوان مرا دید فرمود یا شفیق اجتنبوا کثراً من الظن ان بعض الظن اثم یعنی اجتناب کنید از سوء ظن و بدگمانی زیرا بعض سوءظن گناه است و معصیت. این بگفت و رفت من با خود گفتم این امر عظیمی بود که این جوان آنچه در دل من گذشته بود بگفت و نام مرا برد نیست این جوان مگر بنده صالح خدا و بروم از او سؤال کنم مرا حلال کند پس به دنبال او رفتم و هر چه سرعت کردم او را نیافتم این گذشت تا به منزل واقعه رسیدیم آنجا آن بزرگوار را دیدم که نماز می خواند و اعضایش مضطرب است و اشک چشمش جاری است من گفتم این همان صاحب است که در جستجوی او بودم بروم از او استحلال جویم پس صبر کردم تا از نماز فارغ شد به جانب او رفتم چون مرا دید فرمود یا شقیق و انی لغفار لمن تاب و امن و عمل صالحاً ثم اهتدی این بفرمود و برفت من گفتم باید این جوان از ابدال باشد زیرا که دو مرتبه مکنون مرا گفت پس دیگر او را ندیدم تا به زباله رسیدم. دیدم آن جوان کوزه ای در دست دارد لب چاهی ایستاده و می خواهد آب بکشد که ناگاه کوزه از دستش در چاه افتاد من نگاه کردم دیدم سر به جانب آسمان کرد و گفت انت ربی اذا ظلمت الی الماء و قوتی اذا اردت طعاما (یعنی تویی سیراب من هر گاه تشنه شوم به سوی آب و تو قوت منی هر وقتی که اراده کنم طعام را.) پس گفت خدای من و سید من من غیر از این کوزه ندارم از من مگیر او را. شقیق گفت به خدا سوگند دیدم که آب چاه جوشید و بالا آمد آن جوان دست به جانب آب برد و کوزه را بگرفت. پر از آب کرد وضو گرفت و چهار رکعت نماز خواند پس به جانب تل ریگی رفت و از آن ریگها بگرفت و در کوزه ریخت و حرکت داد و بیاشامید من چون چنین دیدم نزدیک شدم و سلام کردم و جواب شنیدم پس گفتم به من هم مرحمت کن از آنچه خدا به تو نعمت فرموده. فرمود ای شقیق همیشه نعمت خداوند در ظاهر و باطن ما بوده. پس گمان خوب ببر به پروردگارت پس کوزه را به من داد و چون آشامیدم دیدم سویق و شکر است و به خدا سوگند که هنوز لذیذتر و خوشبوتر از آن نیاشامیده بودم. پس سیر و سیراب شدم به حدی که چند روز میل به طعام و شراب نداشتم پس دیگر آن بزرگوار ندیدم تا وارد مکه شدم نیمه شبی او را دیدم در پهلوی قبةالسراب مشغول به نماز است و پیوسته مشغول به گریه و ناله بود و با خشوع تمام نماز می گذارد. تا فجر طلوع کرد پس در مصلای خود نشست و تسبیح کرد و برخاست نماز صبح ادا کرد پس از آن هفت شوط طواف بیت الحرام کرد و بیرون رفت من دنبال او رفتم دیدم او را حاشیه و غلامان است بر خلاف آن وضعی که در بین راه بود یعنی او را جلالت و نبالت تمامی است و مردم اطراف او جمع شدند و بر او سلام می کردند. پس من به شخصی گفتم که این جوان کیست گفتند این موسی بن جعفر بن محمد بن علی ابن الحسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام است گفتم این عجائب که من از او دیدم اگر از غیر او بود عجب بود لکن چون از این بزرگوار است عجبی ندارد**منتهی الامال، ج 2، ص 204.***.
13- در اخبار غیب امام موسی بن جعفر است شیخ کشی از شعیب عقرقوفی روایت کرده که روزی خدمت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بودم ناگهان ابتدا از پیش خود مرا فرمود که ای شعیب فردا ملاقات خواهد کرد تو را مردی از اهل مغرب و از حال من از تو سؤال خواهد کرد تو در جواب او بگو او است به خدا سوگند امامی که حضرت صادق علیه السلام از برای ما گفته. پس هر چه از تو سؤال کند از مسائل حلال و حرام تو از جانب من جواب او بده گفتم فدایت شوم آن مرد مغربی چه نشانی دارد فرمود مردی به قامت طویل و جسیم است و نام یعقوب است و هر گاه او را ملاقات کنی با کی نیست او را جواب گویی از هر چه می پرسد. چه او یگانه قوم خویش است و اگر خواست به نزد من بیاید او را با خود بیاور. شعیب گفت به خدا سوگند روز دیگر من در طواف بودم که مردی طویل و جسیم رو به من کرد گفت می خواهم از تو سؤال کنم از احوال صاحبت. گفتم از کدام صاحب گفت از فلان بن فلان یعنی حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام گفتم چه نام داری گفت یعقوب. گفتم از کجا می باشی گفت از اهل مغرب. گفتم از کجا مرا شناختی. گفت در خواب دیدم کسی مرا گفت که شعیب را ملاقات کن و آنچه خواهی از او پرس چون بیدار شدم نام تو را پرسیدم تو را به من نشان دادند. گفتم بنشین در این مکان تا من از طواف فارغ شوم به نزد تو بیایم. پس طواف خود نمودم به نزد او رفتم و با او تکلم کردم و مردی عاقل یافتم او را پس از من طلب کرد او را به خدمت حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام ببرم. پس دست او را گرفتم و به خانه آن حضرت بردم و طلب رخصت کردم چون رخصت یافتم داخل خانه شدیم. چون امام علیه السلام نگاهش به آن مرد افتاد فرمود ای یعقوب تو دیروز اینجا وارد شدی و ما بین تو و برادرت در فلان موضع نزاعی واقع شد و کار بجایی رسید که همدیگر را دشنام دادید و این طریقه ما نیست و دین ما دین پدران ما بر این نیست و ما امر نمی کنیم احدی را به این نحو کارها پس از خداوند یگانه بی شریک بپرهیز. همانا به این زودی مرگ مابین تو و برادرت جدایی خواهد افکند و برادرت در همین سفر خواهد مرد. پیش از آنکه به وطن خویش برسد و تو هم از کرده خود پشیمان خواهی شد و این به سبب آن شد که شما قطع رحم کردید خدا عمر شماها را قطع کرد. آن مرد پرسید فدایت شوم اجل من کی خواهد رسید. فرمود همانا اجل تو نیز حاضر شده بود لکن چون در فلان منزل با عمه ات صله کردی و رحم خود را وصل کردی بیست سال بر عمرت افزوده شد. شعیب گفت بعد از این مطلب یک سال آن مرد را در طریق حج دیدم و احوال پرسیدم خبر داد که در آن سفر برادرش به وطن نرسید که وفات یافت و در بین راه به خاک رفت**منعی الامال، ج 2، ص 306.***.
عن جابر عن ابی جعفر علیه السلام قال، قال رسول الله صلی الله علیه و آله اوصی الشاهد من امتی و الغائب منهم و من فی اصلاب الرجال و ارحام النساء الی یوم القیمة ان یصل الرحم و ان کانت منه علی مسیرة سنة فان ذلک من الدین. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود سفارش می کنم امت حاضر و غائبم را و آنهایی را که در پشت مردان و زهدان زنانند تا روز قیامت که صله رحم کنند اگر چه به فاصله یک سال راه باشد، زیرا صله رحم جزء دین است**کافی، ج 3، ص 321، خبر 5.***.
مردی خدمت پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد یا رسول الله فامیل من تصمیم گرفته اند بر من حمله کنند و از من ببرند و دشنام دهند آیا من حق دارم آنها را ترک کنم. فرمود در آن صورت خدا همه شما را ترک می کند. عرض کرد پس چه کنم فرمود بپیوند به هر آن که از تو ببرد و عطا کن به هر که محرومت کند و در گذر هر که به تو ستم نماید. زیرا چون چنین کنی خدا تو را بر آنها یاری دهد**همین مدرک، مترجم.***.
امام رضا علیه السلام فرمود مردیکه سه سال از عمرش باقی مانده صله رحم می کند خدا عمرش را 30 سال قرار می دهد و خدا هر چه می خواهد می کند**همان مدرک.***.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page