آیا تحولات تاریخی یک سلسله امور تصادفی و اتفاقی است یا یک سلسله امور طبیعی؟ اگر چه درطبیعت تصادف واقعی، یعنی بروز و حدوث پدیده ای بدون علت و خالی از ضرورت وجود ندارد، ولی به صورت نسبی قطعا وجود دارد.
ما اگر یک روز صبح از خانه بیرون بیاییم و دوستی را که سالها است او را ندیده ایم در همان لحظه در حال عبور از مقابل خانه ملاقات نمائیم، این ملاقات را امری تصادفی تلقی می کنیم، چرا؟ برای اینکه لازمه طبیعت کلی بیرون رفتن از خانه چنین ملاقاتی نیست، و الا باید همه روزه چنین ملاقاتی دست میداد، ولی لازمه این فرد خاص از بیرون رفتن، یعنی بیرون رفتن در این زمان معین و با این مشخصات معین، چنین ملاقاتی هست و لزوما بر آن مترتب میگردد.
ما هنگامی که معلولی را با طبیعت کلی یک علت بسنجیم و آن را لازمه آن طبیعت به طور کلی و عام و شامل نیابیم، نام تصادف روی آن می گذاریم امور تصادفی تحت ضابطه کلی در نمی آید و قانونی علمی نمی تواند داشته باشد، زیرا قوانین علمی عبارت است.از جریانات کلی و عمومی طبیعت.
ممکن است کسی تحولات تاریخی را یک سلسله امور تصادفی و اتفاقی یعنی اموری که تحت قاعده و ضابطه ای کلی در نمی آید بداند، از آن جهت که مدعی شود جامعه چیزی جز مجموعه ای از افراد با طبایع فردی و شخصی نیست، مجموع حوادثی که به وسیله افراد به موجب انگیزه های فردی و شخصی به وجود می آید منجر به یک سلسله حوادث تصادفی می شود و آن حوادث تصادفی منشأ تحولات تاریخی می گردد.
نظریه دیگری این است که جامعه به نوبه خود، مستقل از افراد، طبیعت و شخصیت دارد و به اقتضای طبیعت و شخصیت خود عمل می کند، شخصیت جامعه عین شخصیت افراد نیست، بلکه از ترکیب و فعل و انفعال فرهنگی افراد، شخصیتی واقعی و حقیقی به وجود می آید، آن چنانکه در هر مرکب از مرکبات بی جان یا جاندار چنین است. علیهذا جامعه، طبیعت و خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد، یعنی طبق طبیعت خود عمل می کند و عملها و عکس العملهایش طبق یک سلسله قوانین کلی و عمومی قابل توضیح است.
پس تاریخ آن گاه فلسفه دارد و آن گاه تحت ضابطه و قاعده کلی در می آید و آن گاه موضوع و تفکر و مایه تذکر و آیینه عبرت و قابل درس آموزی است که جامعه از خود طبیعت و شخصیت داشته باشد. و اگر نه جز زندگی افراد چیزی وجود ندارد و اگر درس و عبرتی باشد درسهای فردی از زندگی افراد است. نه درسهای جمعی از زندگی اقوام و ملل، علیهذا برداشت داشتن از تاریخ و تحولات آن که بدان اشاره شد، فرع بر مسأله طبیعت و شخصیت داشتن جامعه است.
شخصیت و طبیعت جامعه
- بازدید: 935