بینش دیالکتیکی یا ابزاری تاریخ

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

برخی، تحولات تکاملی تاریخ را از زاویه انقلاب اضداد به یکدیگر توجیه می کنند، منحصر به تاریخ جزئی از طبیعت است، تحولات تکاملی طبیعت را به طور کلی از این راه توجیه می نمایند. ما الزاما ناچاریم پیش از آن که به توضیح توجیه ابزاری تاریخ بپردازیم، توجیه دیالکتیکی طبیعت را که مبنای توجیه ابزاری تاریخ است اندکی توضیح دهیم.
بینش دیالکتیکی طبیعت بر این اساس است که اولا طبیعت در حرکت و تکاپوی دائم است، ثابت و توقف و یکسانی در طبیعت وجود ندارد، پس شناخت وبینش درست درباره طبیعت این است که همواره اشیاء را در حال حرکت ودگرگونی مطالعه کنیم وحتی بدانیم که فکر ما نیز، به حکم اینکه جزئی از طبیعت است در هر آن در حال دگرگون شدن است، در دو لحظه به یک حال نیست، در هر لحظه هر اندیشه ای غیر از اندیشه لحظه پیش است.
ثانیا - هر جزء از اجزاء طبیعت تحت تأثیر سایر اجزاء طبیعت است و به نوبه خود در همه آنها مؤثر است، یک همبستگی کامل میان همه اجزاء وجود دارد، پس شناخت و بینش ما درباره طبیعت آنگاه صحیح است که هر چیز را در حال ارتباط با همه چیز - نه به صورت منفرد و مجزا - مطالعه نمائیم. یعنی همانطوریکه هر چیز به حکم قانون حرکت، در هر لحظه غیر از آن است که در لحظه پیش بود، و اگر آن را در لحظه بعد عینا همان بدانیم که در لحظه قبل بوده است شناخت ما از آن شیئی غلط است.
همچنین هر چیز در شرایط خاص و در حال ارتباط با اشیاء معین، غیر از آن چیز است در شرایط دیگر و در حال ارتباط با اشیاء دیگر. و اگر بپنداریم که یک چیز در شرایط خاص، عینا همان چیز است در شرایط دیگر، باز هم شناخت ما نسبت به آن غلط است.
ثالثا - حرکت از تضاد ناشی می شود، تضادها کشمکشها پایه حرکتها است، همانطوریکه هراکلیت یونانی در دو هزار و پانصد سال پیش گفته است: نزاع، مادر پیشرفتها است تضادها به این صورت پدید می آید که هر چیز طبعا گرایشی به سوی ضد خود و نفی کننده خود دارد و آن را در درون خود می پرورد. هر چیز در حالی که خود را اثبات می کند، انکار خود را نیز در بر دارد.
هر چیز در عین اینکه هست، نیست، زیرا عامل فنا و نیستی خود را نیز همراه دارد. با رشد عوامل نفی کننده، در درون شی دو دسته عوامل صف آرائی می کنند، عوامل اصلی و اثباتی که می خواهد شیء را در حالی که هست نگهدارد، و عوامل نفی کننده که می خواهد آن را تبدیل به نفی خودش بکند.
رابعا - جدال درونی اشیاء رو به تزاید است و شدت می یابد تا به اوج خود یعنی آخرین حد اختلاف و کشمکش می رسد، به نقطه ای می رسد که تغییرات کمی در یک حالت انقلابی و جهش وار تبدیل به تغییر کیفی می شود و کشمکش به سود نیروهای نو و شکست نیروهای کهن پایان می یابد و شیء یک سره به ضد خود تبدیل می شود.
پس از آن که شیء تبدیل به ضد خود گردید، بار دیگر همان جریان صورت می گیرد، یعنی این مرحله نیز به نوبه خود ضد خویش را می پرورد و پس از یک سلسله کشمکشها به نفی خود، که نفی نفی مرحله اول است و به نحوی مساوی است با اثبات است منتهی می شود.
ولی نفی نفی که مساوی با اثبات است به معنی رجعت به حالت اول نیست، بلکه به صورت نوعی ترکیب میان حالت اول است و حالت دوم است. پس حالت سوم که ضد ضد است و آن را سنتز می نامیم ترکیبی است از حالت اول که آن را تز می نامیم و حالت دوم که آن را آنتی تز می خوانیم. طبیعت به این ترتیب حرکت می کند و از مرحله ای به مرحله ای دیگر منتقل می شود و راه تکامل خود را می پیماید.
طبیعت هدفدار نیست و کمال خود را جستجو نمی کند، بلکه به سوی انهدام خویش تمایل دارد، ولی چون آن انهدام نیز به نوبه خود به انهدام خویش تمایل دارد و هر نفی کننده به سوی نفی کننده خود گرایش دارد، نفی نفی که نوعی ترکیب میان دو مرحله قبل از خود است صورت می گیرد و قهرا و جبرا تکامل رخ می دهد. این است دیالکتیک طبیعت.
تاریخ نیز جزئی از طبیعت است و ناچار - هر چند عناصر مشکله اش انسانها هستند - چنین سرشت و سرنوشتی دارد. یعنی تاریخ یک جریان دائم و یک ارتباط متقابل میان انسان و طبیعت و انسان و اجتماع، و یک صف آرائی و جدال دائم میان گروههای در حال رشد انسانی و گروههای در حال زوال انسانی است که در نهایت امر در یک جریان تند و انقلابی به سود نیروهای در حال رشد پایان می یابد و بالاخره یک تکاپوی اضداد است که همواره هر حادثه به ضد خودش و او به ضد ضد تبدیل می گردد و تکامل رخ می دهد.
اساس زندگی بشر و موتور به حرکت آورنده تاریخ او کار تولیدی است، کار تولیدی اجتماعی در هر مرحله از رشد باشد مناسبات اقتصادی ویژه ای میان افراد ایجاب می کند و آن مناسبات اقتصادی مقتضی یک سلسله مناسبات دیگر اعم از اخلاقی و سیاسی و قضائی و خانوادگی و غیره است که آنها را توجیه نماید. ولی کار تولیدی در مرحله خاص از رشد ثابت نمی ماند، زیرا انسان موجودی است ابزار ساز و ابزار تولیدی تدریجا تکامل می یابد و میزان تولید را بالا می برد، با تکامل ابزار تولید انسانهای نو، با بینش نو و وجدان تکامل یافته پا به میدان می گذارند، زیرا همچنانکه انسان ابزار ساز است، ابزار هم به نوبه خود انسان ساز است. و از طرف دیگر هم رشد تولید و بالا رفتن میزان آن، مناسبات اقتصادی دیگری ایجاب می کند، و آن مناسبات اقتصادی به نوبه خود مقتضی یک سلسله مناسبات اجتماعی دیگر است که آنها را توجیه نماید.
این است که گفته می شود، اقتصاد زیر بنای اجتماع است و سایر شؤون، روبنا. یعنی همه شؤون اجتماعی برای توجیه و تفسیر وضع اقتصادی جامعه است و هنگامی که زیر بنای جامعه، در اثر تکامل ابزار تولید و بالا رفتن سطح تولید دگرگون می شود، جبرا روبناها باید تغییر کند. ولی همواره قشر وابسته به اقتصاد کهن که دگرگونی را به زیان خود می بیند کوشش می نماید وضع را به همان حال که هست نگهدارد، اما قشر نو خاسته، یعنی قشر وابسته به ابزار تولیدی جدید، قشری که منافع خود را در دگرگونی اوضاع و بر قراری نظامی جدید تشخیص می دهد، کوشش می کند جامعه را تغییر دهد و جلو ببرد و سایر شؤون اجتماعی را با ابزار تکامل یافته و سطح جدید تولید هماهنگ سازد.
نزاع و کشمکش میان این دو گروه - که یکی جامد الفکر و وابسته به گذشته و دیگری روشنفکری و وابسته به آینده است، یکی فضای موجود را برای تنفس خود لازم می شمارد و می خواهد آن را نگهدارد و دیگری فضای تنفس جدیدی جستجو می کند، یکی در حال زوال و دیگری در حال رشد است - سخت در می گیرد و شدت می یابد تا به اوج خود که نقطه انفجار است می رسد و جامعه با یک گام انقلابی به صورت دگرگونی نظام کهن و بر قراری نظام جدید و به صورت پیروزی نیروهای نو و شکست کامل نیروهای کهنه تبدیل به ضد خود می گردد و مرحله تازه ای از تاریخ آغاز می شود.
این مرحله از تاریخ نیز به نوبه خود سرنوشتی مشابه با مرحله قبلی دارد، یعنی به دنبال تکامل ابزار تولید، انسانهای نوتر پا به میدان می گذارند، و به علت بالا رفتن میزان تولید، نظامات اجتماعی موجود، قدرت حل مشکلات اجتماعی را از دست می دهد. بار دیگر جامعه دچار بن بست و تضاد می شود و ضرورت دگرگونی نظامات اقتصادی و اجتماعی پیدا می شود، این مرحله نیز جای خود را به ضد و نفی کننده خود میدهد و مرحله جدیدتری آغاز می شود و همین طور...
تاریخ - مانند خود طبیعت - همواره از میان اضداد عبور می کند، یعنی حلقات پیوسته تاریخ عبارت است از مجموعه ای از اضداد، که هر مرحله قبلی، مرحله بعدی را در درون خود پرورانده است و پس از یک سلسله کشمکشها جای خود را به او داده است.
این طرز تفکر درباره طبیعت و تاریخ، تفکر دیالکتیکی نامیده می شود، و چون در مورد تاریخ، همه ارزشهای اجتماعی را در طول تاریخ، تابع و وابسته به ابزار تولید می داند، ما این طرز تفکر و این بینش را در مورد تاریخ بینش ابزاری می نامیم. از این به بعد هرگاه بگوئیم بینش ابزاری تاریخ مقصودمان این طرز خاص از تفکر درباره تحولات تاریخی است که از آن به مادیت تاریخی (ماتریالیسم تاریخی) تعبیر می شود و خلاصه اش این است که تاریخ ماهیت و طبیعت مادی دارد و وجود دیالکتیکی.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page