هسته اصلی تفکر دیالکتیکی

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

چه در مورد کل طبیعت و چه در مورد خصوص تاریخ - چیست؟ از میان اصول و فروع نامبرده کدامیک را باید هسته اصلی و ما به الامتیاز این طرز تفکر و این منطق از سایر تفکرات و منطقها دانست ؟ مخصوصا ما به الامتیاز این تفکر با تفکری که طرفداران منطق دیالکتیک آن را تفکر متافیزیکی (ماوراء الطبیعی) میخوانند چیست؟ آیا هسته اصلی، این است که طرفداران این منطق، طبیعت و اشیاء را در حرکت و جریان دائم می دانند و طرفداران به اصطلاح تفکر متافیزیکی اشیاء را ساکن و جامد و بی حرکت می دانند؟ در بسیاری از گفته ها و نوشته های طرفداران منطق دیالکتیک این مطلب به چشم می خورد، ولی حقیقت غیر این است.
کسانی که اینها آنها را دارای تفکر متافیزیکی می دانند هرگز جهان و اشیاء را ساکن و جامد نمی دانند. از قضا دقیقترین نظریات درباره این که طبیعت عین شدن و صیرورت است، سکون در طبیعت مفهومی نسبی است، و ثبات از مختصات ماوراء الطبیعه است از ناحیه طرفداران به اصطلاح فلسفه متافیزیک ابراز شده است.
متأسفانه طرفداران منطق دیالکتیک در اثر این که از اصل هدف وسیله را مباح می کند پیروی میکنند، در نقلها و نسبتهای خود صرفا متوجه هدف خود هستند، کاری به صحت و عدم صحت نقلهای خود ندارند. به هر حال اصل حرکت از مختصات تفکر دیالکتیکی نیست و هسته اصلی شمرده نمی شود.
آیا هسته اصلی، اصل وابستگی اشیاء و تأثیر متقابل آنها در یکدیگر است ؟ یعنی تنها طرفداران این منطقند که اشیاء را به یکدیگر وابسته و در یکدیگر مؤثر و از یکدیگر متأثر می دانند، اما طرفداران به اصطلاح تفکر متافیزیکی اشیاء را با یکدیگر بی ارتباط، و از هم گسسته و غیر مؤثر در یکدیگر می دانند؟ در گفته ها و نوشته های این گروه این نسبت هم زیاد به چشم می خورد، ولی در اینجا نیز حقیقت غیر از این است. کسانی که این ها آنها را دارای تفکر متافیزیکی و ماوراء الطبیعی می خوانند هرگز چنین نمی اندیشند.
اینکه جهان در مجموع خود یک واحد است. یک اندام است، رابطه اجزاء جهان با یکدیگر رابطه ارگانیک است، جهان در کل خود مانند یک انسان است، جهان، انسان بزرگ، و انسان، جهان کوچک است اولین بار وسیله الهیون مطرح شده است.
هر چند اختلاف نظرهایی در بعضی جهات میان الهیون و مادیون در طرز تعبیر و طرز نتیجه گیری از این اصل وجود دارد. آیا هسته اصلی، اصل تضاد است؟ آیا کسانی که به اصطلاح دارای تفکر متافیزیکی هستند، منکر اصل تضاد در طبیعتند.
این جا است که یک جنجال بزرگ از طرف طرفداران این منطقه به پاشده و مساله ای که به نام اصل امتناع جمع و رفع نقیضین در منطق و فلسفه معروف است و هیچ ربطی به مساله تضاد به معنی جنگ و تزاحم عناصر طبیعت، یا عناصر جامعه و تاریخ ندارد، مستمسک قرار داده و مدعی شده اند که طرفداران تفکر متافیزیکی همه اجزاء طبیعت را با یکدیگر در حال سازش می بینند حتی آب و آتش را، از این رو نیروهای استثمار شده را نیز دعوت به صلح و سازش و تسلیم می کنند.
بار دیگر باید بگوئیم همه این سخنان، جز تحریف و قلب حقیقت نیست.
از نظر طرفداران تفکر به اصطلاح متافیزیکی تضاد به معنی تزاحم عناصر طبیعت شرط لازم و دوام فیض از ناحیه باری تعالی است. (1)
آیا هسته اصلی، اصل جهش در طبیعت و انقلاب در تاریخ است؟ هگل که پدر دیالکتیک جدید است از این اصل به عنوان یکی از اصول دیالکتیک یاد نکرده است و همچنین مارکس قهرمان ماتریالیسم دیالکتیک. این اصل در قرن نوزدهم در زیست شناسی جزء اصول تکامل شناخته شد و فردریک انگلس شاگرد کارل مارکس آن را جزء اصول دیالکتیک قرار داد. امروز این اصل در زیست شناسی اصلی مسلم است و از مختصرات هیچ مکتبی شمرده نمی شود، پس هسته اصلی چیست؟ آنچه از مختصات این مکتب و ما به الامتیاز آن از سایر تفکرات است و در حقیقت هسته اصلی تفکر دیالکتیکی باید شمرده شود دو چیز است: یکی این که همچنانکه واقعیت خارجی که موضوع اندیشه است وضع دیالکتیکی دارد، خود اندیشه نیز وضع دیالکتیکی دارد. یعنی اندیشه مانند طبیعت عینی محکوم اصول چهارگانه فوق است. در این جهت هیچ مکتب دیگر با این مکتب همراه نیست. (2)
دیگر اینکه این مکتب تضاد را به این صورت تعبیر می کند که هر هستی در ذات خود متضمن نیستی است و از اینرو مساوی با شدن یعنی حرکت است. هر چیز لزوما نفی خود را در درون خود می پرورد و سپس متحول به آن می گردد، آن نیز به نوبه خود چنین جریانی طی می نماید و به این ترتیب طبیعت و تاریخ همواره از میان اضداد عبور می کنند. از نظر این مکتب تکامل، جمع میان دو ضد است که یکی به دیگری تبدیل شده است.
اصل تضاد به معنی جنگ اجزاء طبیعت با یکدیگر و احیانا ترکیب آنها با یکدیگر اصلی است کهن، آنچه در تفکر دیالکتیکی تازگی دارد و از مختصات این طرز تفکر است، این است که نه تنها میان اجزاء طبیعت جنگ و تضاد هست، در درون هر جزء تضاد وجود دارد و این تضاد به صورت جنگ عوامل نو و رشد یابنده با عوامل کهنه و درحال زوال است و منتهی به پیروزی نیروهای در حال رشد می گردد.
اینست دو چیزی که باید هسته اصلی و ما به الامتیاز تفکر دیالکتیکی از غیر دیالکتیکی شمرده شود.
بنابراین سخت اشتباه است که هر مکتبی را که به اصل حرکت و یا اصل تضاد میان اجزاء طبیعت قائل باشد دارای تفکر دیالکتیکی بدانیم.
برخی در مورد تفکر اسلامی دچار چنین اشتباهی شده اند. این گروه چون در تعلیمات اسلامی به اصل حرکت و تغییر و صیرورت برخورده اند که ﴿الا الی الله تصیر الامور﴾ (3) همه چیز به سوی خدا صیرورت می یابد. و همچنین در این تعلیمات اصل تضاد را یافته اند نظیر آنچه که درباره انسان آمده که ترکیبی از عقل و نفس و یا از روح و لجن است، جزما ادعا کرده اند که تفکر اسلامی تفکری دیالکتیکی است. حال آن که لازمه تفکر دیالکتیکی این است که حتی حقایق را (اصولی که ذهن به عنوان حقایق جهان تشخیص می دهد) موقت و نسبی بدانیم و این بر خلاف ضرورت اسلام است که به یک سلسله اصول و حقایق جاودان قائل است، به علاوه لازمه این طرز تفکر اینست که حرکت طبیعت و تاریخ را لزوما به صورت مثلث تز - آنتی - تز - سنتز یعنی به صورت عبور از میان اضداد بدانیم. تعلیمات اسلامی با این مطلب نیز موافقت ندارد.
حقیقت اینست که طرفداران ماتریالیسم دیالکتیک این اشتباه را به وجود آورده اند. اینان در گفتارهای خود که هیچگاه از چاشنی تبلیغ خالی نیست - تفکر غیر دیالکتیکی را تفکر متافیزیکی می خوانند، و مدعی می شوند که تفکر متافیزیکی، اجزاء طبیعت را ثابت و ساکن، مجزا و بی ارتباط با یکدیگر، خالی از هر نوع تضاد می داند، و چنان با لحن قاطع این مطلب را ادا می کنند که برای کسانی که مستقیما اطلاعی ندارند تردیدی باقی نمی ماند. اینان منطق صوری ارسطوئی را متهم می کنند که بر اساس اصول سه گانه نامبرده است.
افرادی که تحت تأثیر این گفته ها قرار می گیرند، اگر از اسلام هیچگونه اطلاعی نداشته باشند پیش خود صغری و کبری تشکیل می دهند به این ترتیب که اسلام چون دین است پس جنبه متافیزیکی (ماوراء الطبیعی) دارد و تفکرش تفکر متافیزیکی است، و تفکر متافیزیکی مبتنی بر اصل ثبات، و اصل گسستگی، و اصل امتناع تضاد است، پس تفکر اسلامی هم مبتنی بر این سه اصل است.
گروه دیگر که با تعلیمات اسلامی آشنائی دارند و در آن تعلیمات اثری از آن سه اصل نمی بینند، بلکه بر خلاف آن را مشاهده می کنند، ولی باور دارند که تفکر متافیزیکی مبتنی بر سه اصل نامبرده است، مدعی می شوند که تفکر اسلامی تفکر متافیزیکی نیست، و از طرف دیگر چون فکر می کنند دو نوع تفکر بیشتر وجود ندارد: متافیزیکی و دیالکتیکی، پس نتیجه می گیرند که تفکر اسلامی تفکر دیالکتیکی است.
همه این اشتباهات و خلط مبحثها از اعتماد بی جا به نقلها و نسبتهای طرفداران ماتریالیسم دیالکتیک پدید آمده است. اما حقیقت همچنانکه گفته شد غیر همه این ها است.

نتیجه: از بیان گذشته چند نتیجه می توان گرفت:

پاورقی :
(1) رجوع شود به مقاله اصل تضاد در فلسفه اسلامی، مرتضی مطهری، نشریه دانشکده الهیات و معارف اسلامی تهران.
(2) در جلد اول اصول فلسفه و روش رئالیسم بحث نسبة کافی درباره این مطلب شده است.
(3) شورى: ۵۳.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page