نجابت و عصمت، از حضور آسمانی اش معطّراند و صداقت حضورش «مسجد» را عطرآگین کرده است. انگار تمام کاینات، غرق سکوت، گوش به «خطبه های» بی نظیر حضرت فاطمه علیه السلام دوخته اند، آرام آرام، شروع به سخن میکند:
اَلْحَمدُللّهِ عَلی ما اَنعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرَ عَلی ما اَلْهَمَ، وَ الثَّناءُ بِما قَدَّمَ، مِن عُمومِ نِعَمٍ اِبْتِداها،...
همه ساکتند؛ این زن کیست که اینگونه آسمانی، سخن میگوید!
او را میشناسند؛ آن گونه که خودشان را!
أَیُّهَا النَّاسْ، اِعْلَمُوا اِنّی فَاطِمةُ و اَبی مُحمّدٌ صلی الله علیه وآله وسلم ،...
أَقولُ عَوْدا و بَدْوا،...
به خدا که آنها تو را میشناسند؛ بهتر از خودشان، بهتر از زندگی حقیرشان! که اگر وجود تو و رسالت آسمانی پدرت نبود همان دریوزِگان بت های سنگی خود بودند!
به خدا که آنها تو را میشناسند؛ حتی بهتر از های و هوی خلافتشان!
حتی بهتر از «منبری» که یادگار پدر توست!
بانو! با آنان سخن مگو.
آنان تابع هیچ حقیقتی نیستند، تا با وجدانِ دینیشان، به حقوق اهل بیت علیه السلام احترام بگذارند!
بغضی غریب بر دلش سنگینی میکند و داغ غربت، به اوج میرسد:
«چیست این تغافل و کوتاهی در حق من! چرا ظلم را به من میپسندید؟!»
نه، بانو! با آنها از شِکوه هایت مگو؛
آنها به همان بت های چوبی اجدادشان شبیه ترند تا پیروان دین اسلام!
نه، بانو! با آنها از کلمات آسمانی سخن مگو.
«آه! دعوتم را میشنوید که دادخواهی میکنم و از ستمی که به من میشود آگاهید».
دعوتم را میشنوید، ولی به فریادم نمیرسید؛ صدایم به گوشتان میرسد، ولی همراهی ام نمیکنید».
وای از زندگی های بی ارزش، که دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، از امت پدر، چنین شکوه کند و کسی به همراهی برنخیزد!
وای بر کسانی که حرمت تو را شکستند، بانو!
ای ضمیر سبب سازِ «لَوْلاک»، ای برترین آیینه عصمت الهی، فاطمة! به خدا، که حتی گریه، حتی غم و حتی داغ مرثیه هایت نمیتواند مرهمی بر زخم تاریخیِ دلهامان باشد!
چگونه میشود داغ تو را فراموش کرد و «بقیع» خاطراتت را در «بیت الاحزان» دل، به سوگ ننشست؟
چگونه میشود اندوهانِ رنجها و غربت هایت را به دل تاریخ سپرد و فراموش کرد؟
امروز، این تو هستی بانو، که غصه هامان را به آستانه تو دخیل میبندیم و شفای دردهایمان را از تو میطلبیم.
بانو، یا فاطمة الزهرا علیه السلام ، یا بنت رسول اللّه صلی الله علیه وآله وسلم ، یا اُمّ النُجَباء، یا سَیدة السادات؛ یَا وَجِیهَةً عِندَ اللّه، دریاب دل خسته ما را که درماندگانیم!
سید علی اصغر موسوی