حدیث (۳۶)

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

«عن بشارة الاسلام، عن محمد بن علی (علیهما السلام) قال: الصوت فی شهر رمضان فی لیلة الجمعه فاسمعوا و اطیعوا، و فی آخر النهار صوت الملعون ابلیس ینادی ان فلانا قتل مظلوما یشکک الناس، و یفتنهم فکم فی ذلک الیوم من شاک متحیر، فاذا سمعتم ذلک الصوت فی رمضان یعنی الاول فلا تشکوا انه صوت جبرئیل، و علامة ذلک انه ینادی باسم المهدی و اسم ابیه».
حدیث سی و ششم - در کتاب بشاره الاسلام از حضرت امام محمد بن علی (علیهما السلام) است که فرمود: نداء منادی در ماه رمضان شب جمعه است پس بشنوید و اطاعت کنید، و در آخر روز ندای شیطان است که گوید فلانی مظلوم کشته شده و مردم را به شک اندازد و فتنه می اندازد، چقدر مردمی که در این روز به حال شک و تحیر در آیند، لذا وقتی شنیدید ندای اول را شک نکنید آن صدای جبرئیل است و علامتش آن است که ندا نماید به نام مهدی و نام پدرش امام حسن عسکری (عليه السلام).
از صادقی وفا
مهر جهانتاب
از طلعت زیبای تو گر پرده برافتد  **************  ماه از نظر مردم صاحب نظر افتد
گر پیش رخت گل به زند لاف نکوئی  **************  از شاخه به یک جنبش باد سحر افتد
در باده ی عشق تو ندانم چه اثرهاست  **************  کز خویش هر آنکس که خورد بی خبر افتد
با کام هوس هر که ره عشق تو پوید  **************  با هر قدمی مرحله ای دورتر افتد
ای حجت ثانی عشر ای مهر جهانتاب  **************  از طلعت زیبای تو کی پرده برافتد
گردیدن روی تو به مرگ است میسر  **************  با شوق دهم جان که به رویت نظر افتد
از فخر زنم طعنه بر افلاک چو گردی  **************  از رهگذرت بر من بی پا و سر افتد
ای منجی عالم ستم و جور شد از حد  **************  بازآ که ز دست متعدی سپر افتد
پر مظلمه شد دهر بیا تا شجر عدل  **************  در سایه جان پرور تو بارور افتد
گر قوت دل منتظران خون جگر شد  **************  غم نیست چو وصل تو به خون جگر افتد
ای منتقم خون شهیدان ره حق  **************  مپسند که خونهای مقدس هدر افتد
گویند دعای سحری راست اثرها  **************  لطفی که دعاهای (وفا) کارگر افتد
از محیط قمی
شاهد غیبی
ای منتظران مژده که آمد گه دیدار  **************  بر بام برآئید که شد ماه پدیدار
آن شاهد غیبی که نهان بود به پرده  **************  از پرده به بزم آمد و از بزم ببازار
باز آمد و از رنگ رخ و جلوه ی بالاش  **************  شد کلبه ی ما رشک چمن غیرت گلزار
برخاست شمیم خوش آن طره ی مشکین  **************  یا قافله ی مشگ رسیده است ز تاتار
هر سال بهار ار چه بسی نغز و نکو بود  **************  امسال نکوتر بود از پا روز پیرار
عید است و بود مولد مسعود شه کل  **************  همنام شهنشاه رسل احمد مختار
شاهنشه دین حجت موعود که باشد  **************  بر قافله ی کون و مکان قافله سالار
هم آمر و هم ناجی و هم صاحب امر است  **************  هم قادر و هم عالم و هم فاعل مختار
آن شمس ولایت که فروغی است از او مهر  **************  شد در مه شعبان بگه نیمه نمودار
در طور جهان کرد تجلی چو جمالش  **************  شد شش جهت از نور رخش مطلع انوار
هادی امم مظهر حق مهدی موعود  **************  آن قایم غایب ز نظر واقف اسرار
چون جان به تن و عقل به سر نور بدیده  **************  پیداست بر عقل و نهان است ز انظار
از مجاهدی پروانه
کیمیای نظر
ز سوز عشق تو چون گرم التهاب شوم  **************  چو شمع شعله کشم آنقدر که آب شوم
هزار چشمه نور از تو در دلم جاریست  **************  به کهکشان روم و رشک آفتاب شوم
تو ای سلاله خورشید ذره پرور باش  **************  مباد آنکه چو زلفت به پیچ و تاب شوم
مشام من ز گل روی خود معطر کن  **************  که با نسیم سبک سیر هم رکاب شوم
به شوق چشمه ی وصل تو آمدم مپسند  **************  که در کویر غمت خسته از سراب شوم
کنونکه دامنم از اشک شوق لبریز است  **************  بیا که من ز وصال تو کامیاب شوم
هزار شکوه که ناگفته در دلم باقیست  **************  ولی چو لب به سخن آوری مجاب شوم
من و غلامی درگاه مهدی موعود  **************  که با شنیدن نامش در انقلاب شوم
در آن حریم که نامحرم است مهر منیر  **************  کیم که ذره ی ناچیز آن جناب شوم
به گرد شعله چو (پروانه) سوختم ای دوست  **************  بدین امید که از عاشقان حساب شوم
از صغیر اصفهانی
جاء الحق
هر آنچه می زنم از دفتر وجود ورق  **************  نوشته است بخط جلی که: جاء الحق
نخست جلوه خالق، امام آخر خلق  **************  یقین فراخته از غیب در عیان بیرق
به یمن مولد مسعود مهدی موعود  **************  زمین به عرش برین از شرف گرفته سبق
ولی مطلب حق آنکه کارگاه وجود  **************  به دست او ز ازل تا ابد بود مطلق
چگونه عالم ایجاد را نظامی بود  **************  نمی گرفت ز اضداد اگر که نظم و نسق
از او قواعد اسلام راست استحکام  **************  از او مسائل و احکام را، بود رونق
شد او به پرده غیب نهان و منتظرند  **************  به مقدمش همه خلق ها فرق به فرق
برای آنکه نمایند نثار مقدم او  **************  زمانه هستی خود را نهاده روی طبق
(صغیر) دانی در بحر، زورقی باید  **************  ببحر معرفت امروز او بود زورق
از حسین جوهری
اختر برج امامت گهر بحر وجود
سرور و صاحب ما جان جهان می آمد  **************  حجت ثانی عشر فخر زمان می آمد
امشب از نور وجودش شده عالم روشن  **************  ذکر خیرش همه جا ورد زبان می آمد
مظهر و آینه ی ذات خداوند احد  **************  آنکه دارد ز نبی نام و نشان می آید
موسم حق کشی و ظلم و ستم می گذرد  **************  دوره ی معدلت و امن و امان می آید
روز پیروزی یاران وفادار وی است  **************  وقت رسوا شدن مدعیان می آید
بود یکچند چو خورشید پس ابر نهان  **************  حال از لطف خداوند، عیان می آید
تا معطر کند از عطر عدالت دنیا  **************  در گلستان جهان مشگ فشان می آید
شادی مقدم مسعود شه بخت جوان  **************  پدر پیر فلک باز جوان می آید
ناظم کشور ایجاد و شه ملک وجود  **************  سرپرست همه ی کون و مکان می آید
تا کند بندگیش حضرت عیسی ز فلک  **************  بر زمین خرم و خوش وجد کنان می آید
ای صبا از طرف شاه تو این مژده ببر  **************  ناتوانان جهان را که توان می آید
عالم ملک و شهادت ز تراب قدمش  **************  غیرت خلد برین رشگ جنان می آید
اختر برج امامت گهر بحر وجود  **************  (جوهری) فخر همه پادشهان می آید