شعر « تو قطره قطره می‏چکی »

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

مادر ببین! غروب نشستم در آرزوت   ***    زانو بغل گرفته در آفاقِ جستجوت
وقتی که رنگ می‏پرد از گونه افق   ***    یعنی: دوباره شب شد از ابهام رنگ و روت
تو رو گرفته می‏رسی از کوچه‏ های درد   ***   من قد خمیده می‏شکنم در دل سکوت
تو قطره قطره می‏چکی از چشم زینبین (ع)   ***   من واژه واژه لکنتم از بغضِ در گلوت
ارثیه تو بود به ما خسته وارثان   ***   سیلی و شکوه ‏ای که بخوانیم در قنوت
ماه (سحر) همیشه کبود است؛ بی گمان   ***   خونین شد، آبروی شفق ریخت از وضوت
الهام نوری