متن ادبی « بابا آمد »

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

دستاش که به اشاراتِ نگاهت می‏ جنبید، دستان علی را، سخاوت می‏بخشید، تا یتیمان ـ سر بر زانوهای مادرانشان ـ به خواب نروند و شب‏های غربت و یأس کوفه، ستاره باران شوند. که سکوتِ سرد و سنگین دیوارهای کاهگلی را، با سرودِ «بابا آمد» بشکنند... «بابا، نان آورد».

منبع : مجله اشارات ، تیر 1386 ، شماره 98