متن ادبی « لبخند تو »

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

در سرزمین قبیله ‏ها و طوایف، انس و شفقت را نشانی نیست.
در سرزمین بیابان‏ ها و تشنگی، اسم زن، جایی در دفتر زندگی ندارد؛ زنان، زهرا جان! املاک مردان‏ اند!
در سرزمین زنده به گور کردن دختران، در روزگار جاهلیت، لبخند تو، پایان گریه‏ های مرگ بود. لبخند تو، آغاز خنده‏ های حیات بود بر لب‏ های دختران عرب.
در سرزمین آفت ‏های شوم و روزگار شرور، لبخند تو، «خیر کثیر» بود و تداوم سلسله خوب ‏ها در خاندان رسالت.
لبخند تو، طلیعه مهر بود، در بادیه ‏های تاریکی؛ شریعه عشق بود در بیابان‏ های سوخته.

میثم امانی