یار رفته سفر

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

طی شد مه محرم و از او خبر نشد (1)     **************     روشن دو چشم ما برخ منتظر نشد
گفتند یار رفته سفر باز می رسد     **************     بیش از هزار سال گذشت و خبر نشد
گفتند مستجاب شود گر دعا کنید     **************     ما را چرا دعای فرج کارگر نشد؟
گفتند صبر آورد آخر ظفر ببار     **************     شد صبر ما تمام ولیکن ظفر نشد
تا کی دو دیده، خون جگر بارد از فراق     **************     کو عاشقی که دامنش از اشک تر نشد
یعقوب وار این پدر پیر روزگار     **************     چشمش براه ماند و خبر از پسر نشد
ای مهدی عزیز که جانها فدای تو     **************     مردیم و عهد هجر تو آخر سپر نشد؟
گفتند غیبت تو بسر می رسد ولی     **************     واحسرتا که دوره ی غیبت بسر نشد
یا فاطمه بجان تو امروز هیچکس     **************     از مهدی عزیز تو مظلومتر نشد
افسرده بود قلب تو آن روز و این زمان     **************     قلبی ز قلب مهدیت افسرده تر نشد
ای وای (ملتجی) بتو گر غصه و غمت     **************     هر روز در فراق رخش بیشتر نشد

پاورقی :
(1) بجای این مصرع هر کدام از مصرع های زیر را می توان گذاشت: ماه صفر سر آمد و از او...- ماه ربیع طی شد و از او...- طی شد مه جمادی و از او...- ماه رجب سر آمد و از او...- شعبان گذشت و از فرج او خبر نشد - ماه صیام طی شد و از او...- شوال هم سر آمد و از او...- ذی القعده هم سر آمد و از...- ذی الحجة هم سر آمد و از او...-.