شبهه ای در حديث «ان الله يغضب لغضب فاطمه...» از ابن تیمیه

(زمان خواندن: 13 - 25 دقیقه)

در این نوشتار یکی ازحقایقی را که مورد انکار بی دلیل ابن تیمیه قرار گرفته، بررسی کرده ایم و آن روایت مشهور نبوی(صلی الله علیه و آله و سلم) است که فرمودند: یا فاطمه ان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاککه. صحت این روایت مورد انکار ابن تیمیه ناصبی قرار گرفته و ما در اینجا صحت روایت و شهرت آن را اثبات کرده و دروغ بودن ادعای ابن تیمیه را آشکار ساخته ایم.
برای این منظور، نخست علمایی که متقدم بر ابن تیمیه بودند و این حدیث را نقل کرده اند آورده ایم ، همچنین بعضی از بزرگانی که بعد ازابن تیمیه این حدیث را نقل کرده اند، معرفی کرده ایم و کسانی که تصریح به صحت روایت کرده اند جداگانه آورده ایم و راویان روایت را از حیث وثاقت مورد بررسی قرار دادیم.
همچنین احادیث دیگری که می توانند مؤید صحت این حدیث باشند جمع کرده و بحث کرده ایم و در آخر بحث کوتاهی در مورد دلالت این حدیث آورده ایم.

مقدمه :
یکی از کسانی که در طول چندین قرن، مورد توجه خاص وهابیت قرار گرفته و برای او ارزش فراوانی از نظر علمی قایلند، و نظرات خود را بر مبنای تفكر او بيان می كنند، تقی الدین احمد بن عبدالحلیم معروف به (ابن التیمیه) است او کسی است که افکار وهابیان از او سرچشمه می گیرد.
او در شهر حران درسال 661 ه.ق متولد شد و در سال 728 ه.ق در دمشق وفات یافت و در خانه ای پرورش یافته که اعضای آن بیش ازیک قرن پرچم دار مذهب حنبلی بوده اند.

تضعیف مغرضانه روایات و وقایع تاریخی توسط ابن تيميه
ابن تیمیه روایاتی راکه مخالف عقاید وآرای خودش بود، بدون آنکه سندش را بررسی کند، نسبت جعل و وضع به آنها می دهد، همچنین هنگامی که با حقایق تاریخی که مخالف با عقیده و مذهب اوست برخورد میکند آن را بطور کلی منکر میشود بدون آنکه توجهی به مسلم بودن آن بکند.
مخصوصا اگر این روایت یا واقعه تاریخی مربوط به فضایل اهل بیت(علیهم السلام) باشد، و یکی از این روایاتی که بدون دلیل مورد انکار ابن تیمیه قرار گرفته روایت مشهور ان الله یغضب لغضب فاطمه و یرضی لرضاها است.

دشمنی ابن تیمیه با اهل بیت(علیهم السلام) :
کمتر کسی است که کتاب های ابن تیمیه رابخواند وپی به نصب وعداوت ودشمنی اونسبت به اهل بیت (علیهم السلام) نبرد با هر بهانه ای سعی می کند فضایل اهل بیت(علیهم السلام) را انکار کند و جنایات وظلم های دشمنان ایشان را توجیه کند، و بزرگان عامه نیز نصب و عداوت ابن تیمیه نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) و حتی کفر او را تصریح کرده اند که به بعضی اشاره می کنیم:
- ابن حجر عسقلانی در(الدررالکامنه،ج1،ص155) گفته: مردم درباره ابن تیمیه اختلاف دارند: برخی اورابه تجسیم نسبت می دهند و گروهی نیزاو را به کفر و عده ای به نفاق نسبت داده اند،به جهت نسبت ناروایی که به علی(علیه السلام)میدهد.
- علامه زاهد کوثری در رد ابن تیمیه گفته : از کلمات او آثار بغض و دشمنی باعلی(علیه السلام) ظاهر میگردد.[1]

طرح شبهه :
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه می گويد: حديث أنّ النبيّ صلى الله عليه و سلم قال: يا فاطمة إنّ اللَّه يغضب لغضبك و يرضى لرضاك فهذا كذبٌ منه، ما رووا هذا عن النبيّ صلى الله عليه و سلم و لا يُعرف هذا في شي ء من كتب الحديث المعروفة، و لا الإسناد معروف عن النبيّ صلى الله عليه و سلم لا صحيح و لا حسن[2]
حديثى كه پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده باشد: "يا فاطمة انّ اللّه يغضب لغضبك و يرضى لرضاك " دروغى از او (علّامه حلی) است. نه اين روايت را از پيغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل كرده اند و نه در كتابهاى حديث معروف، چنين حديثى شناخته شده و نه سلسله سندى صحيح يا حسن دارد.

جواب شبهه :
امّا برخلاف دروغگویی های ابن تیمیه این حديث، اسناد معروفى نزد حفّاظ و محدثین دارد، برخى اعتراف به صحت آن كرده و پاره اى حسن بودن آن را تأييد كرده اند و آن را به پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) رسانده اند.
علما و بزرگانی که این روایت را از نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند اکثرشان متقدم برابن تیمیه - قبل ازسال 728- هستند و انکار این شخص یا نشان جهل او به کتب اهل سنت است و یا نشان کینه توزی و بغض او بر اهل بیت(علیهم السلام) است که می خواهد عمدا فضایل ایشان را انکار نماید، و بعضی از ناقلین حدیث از علمای متاخر بر ابن تیمیه هستند که روایت را نقل کرده و آن را صحیح دانسته اند و ما هر دو گروه را جداگانه معرفی می کنیم تا حقانیت و صحت روایت و همچنین خبث باطنی و دروغگویی ابن تیمیه مشخص گردد.
بعضی از علمای متقدم برابن التیمیه كه حديث رابا لفط ( ان الله یغضب لغضبک) روايت كرده اند:
1- ابن المثنى البصري، أبو موسى: المتوفّى (252). في معجمه.(کما فی الغدیر)
2- ابن أبي عاصم، أبو بكر: المتوفّى (287). فی کتابه الاحادوالمثانی ج5 ص363 رقم الحدیث 2959
3- أبو يعلى الموصلي: المتوفّى (307). في المعجم ج1ص233 رقم الحدیث 141
4- الطبراني،أبو القاسم: المتوفّى (360) فی المعجم الكبيرج1ص89 رقم180 ج16ص255 رقم الحدیث 18434
5- الدولابی، محمدبن احمد: المتوفّى(320). فی الذریه الطاهره النبویه ص168 رقم الحدیث 226
6- ابن عدی، عبدالله: المتوفّى(365). فی الکامل ج2ص351
7- الحاكم النيسابوري أبو عبد اللَّه: المتوفّى (405). في المستدرك على الصحيحين:ج6 ص25(11/38) رقم الحدیث 4730 و صحّحه.
8- أبو سعيد الخركوشي: المتوفّى (406). في شرف المصطفی ج5ص350
9- أبو نعيم الأصبهاني: المتوفّى (430). في فضائل الصحابة ج 1ص381 رقم الحدیث 338
10- أبو نعيم الأصبهاني: المتوفّى (430). في فضایل الخلفاج1ص251 رقم الحدیث 141
11- ابن عساكر، أبو القاسم: المتوفّى (571). في تاريخ مدينة دمشق ج3ص156 رقم الحدیث 598
12- الحافظ أبو العبّاس محبّ الدين الطبري: المتوفّى (694). في الذخائر (ص 39).
13- ابن اثیر الجرزی: المتوفّى(630). فی اسدالغابه ج5 ص523
14- رافعی(یافعی) القزوینی، عبدالکریم: المتوفّى(623). فی التدوین فی اخبارالقزوین ج1ص168- باب الذال
15- 16- ابن الغطریف: المتوفّى(377). فی الجزء، ج1 ص32 رقم31
16-ابن الجوزی ابوالفرج : المتوفّى(597) . فی المدهش ج1ص38
17-ابن النجارالبغدادی: المتوفّى(643).فی ذیل تاریخ بغداد ج2ص140
18- ابن کرامه،المحسن: المتوفّى(494). فی تنبیه الغافلین عن فضایل الطالبین ص40
19- الحافظ أبو المظفّر سبط ابن الجوزي: المتوفّى (654). في تذكره الخواص ص310
20- قاضی نعمان مغربی: المتوفّى(363) فی شرح الاخبار ج3ص29 (بلفظ :ان الله لیغضب لغضب فاطمه)
21- خوارزمی، موفق بن احمد: المتوفّى(568) فی مقتل الحسین ج1ص52
22- گنجی الشافعی : المتوفّى(658)فی کفایه الطالب ص219
23- ابن المغازلی،محمد بن محمد الواسطی: المتوفّى(483) فی المناقب ص351

اكثر علما بعداز ابن تيميه نيز اين حديث را نقل كرده اند وبعضی برصحت آن اذعان كرده اند و ما برای مراعات اختصار فقط بعضی از آنها را اشاره مي كنيم.

علما وحدیث شناسانی که برصحت این روایت تصریح کرده اند:
1- الحاكم النيسابوري:
ابوالعباس محمدبن یعقوب ثناالحسن بن علی بن عفان العامری(واخبرنا) محمد بن علی بن دحیم بالکوفه ثنا احمد بن حاتم بن ابی غرزه قالا ثنا عبدالله محمدبن سالم ثناحسین بن زیدبن علی عن عمر بن علی عن جعفر بن محمد عن ابیه عن علی بن الحسین عن ابیه عن علی رضی الله عنه قال رسول الله(صلی الله علیه و آله و سلم) لفاطمهان الله یغضب لغضبک و یرضی لرضاک هذا حدیث صحیح الاسناد ولم یخرجاه.[3]
طبق گفته حاکم نیشابوری این روایت بر اساس شروط بخاری و مسلم برصحت یک روایت، صحیح می باشد ولی آن دو در کتب خود نیاورده اند.
[واین مطلب جای تأمل است که چرا این روایت را با اینکه صحیح می دانند ولی در صحاح خود جای نداده اند و سر آن بر کسی که بغض نویسندگان این صحاح را نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) می داند،پوشیده نیست]

2- الهیثمی متوفای (807):
عن علي بن أبي طالب رضي اللّه عنه عن النبي(صلی الله علیه و آله و سلم) قال: يا فاطمة إن اللّه يغضب لغضبك و يرضى لرضاك،رواه الطبرانی واسناده حسن.[4]

نقل اصل روایت، با سند آن ازمحدثین عامه :
اهل سنت غالبا اين روايت را يك سند ذكر كرده اند كه به كه اكثر راويان آن هم معصومين (علیهم السلام) می باشند:
1- الحافظ الطبرانيّ في المعجم الكبير قال:حدّثنا محمّد بن عبد اللّه الحضرمي، نا عبد اللّه بن محمّد بن سالم القزّاز، حدثنا أبو العباس محمّد بن يعقوب، ثنا الحسن بن عليّ بن عفّان العامري، (و أخبرنا) محمّد بن عليّ بن دحيم بالكوفة، ثنا أحمد بن حاتم بن أبي غرزة، (قالا) ثنا عبد اللّه محمّد بن سالم، ثنا حسين بن زيد بن عليّ، عن عمر بن علي، عن جعفر بن محمّد، عن أبيه، عن عليّ بن الحسين، عن أبيه، عن عليّ رضي اللّه عنه قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم لفاطمة: إنّ اللّه يغضب لغضبك ویرضى لرضاك .[5]
2- ابن أبي عاصم دركتاب الآحادوالمثانی قال:حدثنا عبدالله بن سالم المفلوج- وکان من خیار الناس- ناحسین بن زیدبن علی عن عمر بن علی عن جعفربن محمد عن ابیه عن علی بن الحسین عن ابیه عن علی رضی الله عنه قال رسول الله صلی الله علیه واله وسلم لفاطمه ان الله یغضب لغضبک ویرضی لرضاک"[6]
3- ابن عساکر: أخبرنا أبو محمد هبة اللّه بن سهل بن عمر الفقيه، أنبأنا أبو عثمان سعيد بن محمد العدل، أنبأنا أبو عمرو محمد بن أحمد الحيري.قالا: أنبأنا أبو يعلى الموصلي، أنبأنا عبد اللّه بن محمد بن سالم- زاد الحيري: المفلوج كوفي- نا حسين بن زيد، عن علي بن عمر بن علي، عن جعفر بن محمد، عن أبيه، عن جده، عن الحسين بن علي، عن علي أن النبي صلى اللّه عليه و سلّم قال لفاطمة: يا فاطمة إن اللّه تبارك و تعالى ليغضب- و قال الحيري: يغضب- لغضبك و يرضى لرضاك [7]

راویان حدیث :
تمامی راویان حدیث از نظر حدیث شناسان اهل سنت مورد وثوق می باشند ودر مورد هیچکدام جرحی را وارد نکرده اند، مخصوصا که سند روایت به چند امام معصوم ختم می شود ، فقط ذهبی به دفاع از استادش ابن تیمیه برآمده و این حدیث را با سند حاکم نیشابوری تضعیف کرده است و گفته:" حسین بن زید" منکر الحدیث است و درست نیست که به او احتجاج شود ولی این جرح ونقد اوغریب است چون دلیلی بر جرح خود نیاورده است، و در مقابل او دیگر علما او را توثیق کرده اند مانند:
- ابن عدی در (الکامل) گفته : عموم حدیث او از اهل بیت (علیهم السلام) است و امید است که در او باکی نباشد[8]
- ابن حجر گفته: او صدوق است و چه بسا در برخی موارد به خطا رفته است.
- و نیز ضیاء مقدسی این حدیث را درکتاب (الاحادیث المختاره) نقل کرده است، با التزام به این که احادیثی که نقل میکند همگی موثق اند.[9]
از طرفی ذهبی متهم به تشدد و سخت گیری در احادیثی است که در باب فضایل اهل بیت (علیهم السلام) وارد شده است و گاهی بدین جهت افراد جلیل القدری را تضعیف کرده است و ابن حجر گفته است : سزاوار است کسانی که از ناحیه ذهبی تضعیف میشوند را خوب بررسی کنیم.[10]
پس راویان روایت نیز مورد وثوق اند و حتی با شروط بخاری و مسلم نیز روایت صحیح می باشند.

تایید صحت این حدیث توسط ابوبکر و عمر
بعد از جریان سقیفه و هجوم به خانه وحی، عمر به ابوبکر گفت: نزد فاطمه برویم گویا که از ما غضبناک است، هر دو به منزل فاطمه (سلام الله علیها) آمدند و حضرت با آن دو محاجه کردند و فرمودند: آیا از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدید که خدا با غضب من غضب میکند و با رضای من راضی می شود؟ گفتند بلی شنیدیم، فرمو خدا و ملائکه را شاهد می گیرم که شما مرا غضبناک کردید و من ازشما راضی نیستم و نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) ازشما شکایت خواهم کرد.
این واقعه در کتب اهل سنت نیز نقل شده و نشان می دهد بزرگان منکرین بر صحت این روایت شهادت داده اند:
1- دركتاب الامامه والسیاسه: قالت فاطمة عليها السلام لهما(ابي بكر و عمر):نشدتكما اللّه ألم تسمعا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله يقول: رضي فاطمة من رضاي و سخط فاطمة من سخطي؛ فمن أحب فاطمة ابنتي فقد أحبّني و من أرضى فاطمة فقد أرضاني، و من أسخط فاطمة فقد أسخطني؟ قالا: نعم سمعناه من رسول اللّه. قالت: فإني أشهد اللّه و ملائكته أنكما أسخطتماني و ما أرضيتماني و لإن لقيت النبي لأشكونّكما إليه.[11]
وقتی كه ابوبكر و عمر به عيادت فاطمه(سلام الله علیها) آمده بودن حضرت به آنها فرمود شمارا به خدا آيا از پيامبر نشنيديد كه فرمود: خوشنودی فاطمه از خوشنودی من و غضب او از غضب من است هركس او را دوست بدارد مرا دوست داشته و هر كس اورا خوشنود كند مرا خوشنود كرده و هر كس فاطمه را غضبناك كند مرا غضبناك كرده است؟ گفتند بله از رسول خدا شنيده ايم، فرمود: خدا و ملائكه را شاهد می گيرم كه شما مرا غضبناك كرديد و خوشنود نكرديد واگر پيامبر را ملاقات كنم ازشما شكايت مي كنم.
2- و فاضل المعاصر أستاذ عباس محمود العقاددركتاب المجموعة الكاملة- العبقريات الإسلامية (ج 2 ص 328 ط دار الكتاب اللبناني بيروت) همان جريان رانقل كرده است:
و في خلال الخلاف على هذه القضية قال عمر لأبي بكر: انطلق بنا إلى فاطمة فانا قد أغضبناها. فانطلقا فاستأذنا عليها فلم تأذن لهما، فأتيا عليا فكلماه، فأدخلهما.
فلما قعدا ... فقالت: أ رأيتكما ان حدثتكما حديثا عن رسول اللّه تعرفانه و تفعلان به؟ قالا: نعم. فقالت: نشدتكما اللّه ألم تسمعا رسول اللّه يقول: رضاء فاطمة من رضائي و سخطها من سخطي؟ قالا: نعم سمعناه من رسول اللّه قالت: فاني أشهد اللّه و ملائكته إنكما أسخطتماني و ما أرضيتماني، و لئن لقيت النبي لأشكونكما اليه[12]
پس انکار ابن تیمیه در مقابل تأیید رهبرانش(ابوبكر و عمر) هیچ ارزشی ندارد.

روایاتی که صحت این روایت را تأیید می کنند:
الف: روایت " فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی "
از احادیثی که مضمون این روایت را اثبات میکند و دلیل بر صحت آن می باشد ، روایت متواتر فاطمة بضعة منى فمن أغضبها أغضبنى می باشد که درآن غضب حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، غضب رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) معرفی شده است ومعلوم است که خدا هم با غضب رسولش غضب میکند و با رضایش راضی میشود و به این مطلب (غضب کردن خدا با غضب رسولش) در احادیث اهل سنت نیز تصریح شده ازجمله در صحیح بخاری و مسلم این روایت درموردزنان پیامبروارد شده که أفتأمنين أن يغضب اللّه لغضب رسوله فتهلكين[13]. (آيا در امانيد كه خدا با غضب پيامبرش غضب كند و شما هلاك شويد؟) و این نشان میدهد که خدا با غضب رسولش غضب میکند.
در اینجا به بعضی ازمنابع مهم عامه که این روایت رانقل کرده اند اشاره می کنیم:
1- بخاری : المتوفّى (253) فی صحيح البخارى باب مناقب المهاجرین: ج4 ص210و ج4 ص219 (دارالفکر للطباعه): حدثنا ابوولید حدثنا ابن عیینه عن عمروبن دینار عنابی ملیکه عن المسوربن مخرمه ان رسول الله صلی الله علیه واله قال:فاطمه بضعة منّي فمن أغضبها أغضبني.[14]
2- عن نصر بن مزاحم، عن زياد بن المنذر، عن زاذان، عن سلمان، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله: يا سلمان من أحبّ فاطمة ابنتي فهو في الجنّة معي.....حتي قال: فمن رضيت عنه ابنتي فاطمة رضيت عنه، و من رضيت عنه رضي اللّه عنه، و من غضب عليه ابنتي فاطمة غضبت عليه، و من غضب عليه غضبت اللّه عليه، يا سلمان ويل لمن يظلمها و يظلم بعلها عليّا، و ويل لمن يظلم ذرّيّتها و شيعتها.[15]
3- ابن عیینه عن عمرو عن محمدبن علی قال:قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم):"انما فاطمه بضعه منی فمن اغضبها اغضبنی"[16]

ب : روایت " ان الله یغضب لغضب علی (علیه السلام) "
روایات دیگری در کتب روایی داریم که مضمون و مفهوم آنها، صحت روایت مورد بحث را تأیید میکنند از جمله آنها روایتی است که درآن غضب حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام را موجب غضب خداوند و رضایت آن حضرت را رضایت الهی میداند و دلیل این مطلب این است که هردو بزرگوار درمقامات معنوی یکسان ومساوی هستند، که به نمونه هایی از آن روایات اشاره میکنیم:
1- روى حديثا عن أبي موسى الحميدي قال :کنت مع رسول اللّه صلّى اللّه عليه و سلم ومعه ابوبکر وعمر وعثمان ونفرمن الصحابه وعلی ،فالتفت الی ابی بکر فقال:یا ابابکر هذاالذی تراه وزیری فی السما ووزیری فی الارض یعنی علی بن ابی طالب- فان احببت ان تلقی الله وهوعنک راض فارض علیا فان رضاءه رضی الله وغضبه غضب الله. [17]
2- العلامة الزمخشرىّ، قال: قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لام هاني: لا تغضبي عليّا، فان اللّه يغضب لغضبه الحديث[18].
3 - قال الخرکوشی النیشابوری فی شرف المصطفى ،ص272(متن): زيد بن على عن لبانة عن عبد اللّه قال بينا انا عند رسول اللّه و جميع المهاجرين و الانصار الا من كان منهم فى سرية فاقبل على يمشى و هو مغضب فقال من اغضبه فقد اغضبنى.[19]

ج : روایات شفاعت حضرت زهرا (سلام الله علیها) مويد ديگر بر صحت اين روايت
يك گروه ديگر از رواياتی كه می توانند مؤيد برای صحت مضمون حدیث (ان الله يغضب لغضب فاطمه) باشند احاديثی است كه دلالت دارند بر شفاعت آن حضرت و قبولي شفاعت ايشان در محضر الهی و همچنين غضب آن حضرت بر قاتلين امام حسين(علیه السلام) و غضب خدا به غضب آن حضرت، كه به عنوان نمونه به یكی از اين روايات اشاره می كنيم:
- تحشر ابنتي فاطمة و معها ثياب مصبوغة بدم، فتعلّق بقائمة من قوائم العرش و تقول: يا عدل يا جبّار! احكم بيني و بين قاتل ولدي! قال صلّى اللّه عليه و آله: فيحكم لابنتي و رب الكعبة.[20]

دلیل انکار این روایت توسط ابن تیمیه :
بعد از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم)، بزرگان عامه و غاصبین خلافت، رفتار مناسبی با تنها یادگار پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نکردند ازجمله، اموال حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را مصادره کردند و درب خانه اش را آتش زدند چنانکه بزرگانشان نقل کرده اند مثلا:
- إن أبابكر تفقد قوما تخلفوا عن بيعته عند علي كرم الله وجهه، فبعث إليهم عمر فجاء فناداهم و هم في دار علي، فأبوا أن يخرجوا فدعا بالحطب
ابوبکر وقتی دید کسانی باعلی (علیه السلام)از بیعت او سرزده اند عمر را به سوی آنها فرستاد وعمر به خانه علی(علیه السلام) آمد ولی آنها از بیعت امتناع کردند عمرگفت :هیزم بیاورید... [21]
- ابن عبدربه الاندلسی: المتوفّى(328) :"فأما علي و العباس و الزبير فقعدوا في بيت فاطمة حتى بعث إليهم أبو بكر عمر بن الخطاب ليخرجوا من بيت فاطمة ، و قال له: إن أبوا فقاتلهم فأقبل بقبس من نار على أن يضرم عليهم الدار[22]
- بلاذری، احمدبن یحیی، فی الانساب الاشراف:"أن أبابكر أرسل إلى علىّ يريد البيعة، فلم يبايع. فجاء عمر، و معه فتيلة فتلقته فاطمة على الباب، فقالت فاطمة: يا ابن الخطاب، أتراك محرّقا علىّ بابى؟ قال: نعم"[23]
و فرزندش محسن بن علی (علیه السلام) را با ضربات خود سقط کردند:
- الصفدي،خلیل بن ابیک بن عبدالله: المتوفّى(764) فی الوافي بالوفيات: ج 5 ص 347: " أنه ذكر في ترجمة النظام- أستاذ الجاحظ - أنه قال:: إن عمر ضرب بطن فاطمة يوم البيعة حتى ألقت المحسن من بطنها"[24]
و با ضربات خود باعث شهادت آن حضرت شدند:
جويني شافعي در كتاب فرائد السمطين ازپيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مي كند: و إني لما رأيتها ذكرت ما يصنع بها بعدي؛ كأني بها و قد دخل الذلّ بيتها و انتهكت حرمتها و غصبت حقها و منعت إرثها و كسرت جنبتها و أسقطت جنينها، و هي تنادي: يا محمداه، فلا تجاب و تستغيث فلا تغاث...... فتكون اوّل من يلحقني من أهل بيتي فتقدم عليّ َ محزونة مكروبة مغمومة مغصوبة مقتولة. [25]
عالم بزرگ سنى شافعي جويني - استاد جمعى از علماى اهل سنت ، كه يكى از شاگردانش - ذهبى - كه به شاگرديش افتخار مى كند و مى گويد : سمعت من الإمام المحدّث الأوحد الأكمل فخرالإسلام صدرالدّين . . . و كان ديّناً صالحاً (تذكرة الحفاظ ، ج 4 ، ص 1505 ، رقم 24 .)-. از پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل مى كند كه فرمود : چون به دخترم فاطمه مى نگرم به ياد مى آورم آنچه را كه بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنكه در خانه اش ذلّت وارد گرديده ، از وى هتك حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلويش شكسته و جنينش سقط گرديده و او فرياد برمى آورد يا محمداه.. ..
تا جایی که معتبر ترین کتابشان نقل کرده که حضرت فاطمه زهرا(علیها السلام) ازدنیا رفت در حالی که از ابوبکر و عمر غضبناک بود و وصیت کرد که حضرت علی(علیه السلام) شبانه غسل و کفن ودفن کند وکسی از آنها را اطلاع ندهد:
- صحیح البخاری ،ج8، ص3،کتاب الفرائض: "فهجرته(ابابکر) فاطمه(سلام الله علیها)فلم تکلمه حتی ماتت"[26]
- صحیح البخاری ج5، ص83، (باب غزوه خیبر) :" فوجدت فاطمة على أبي بكر في ذلك فهجرته فلم تكلمه حتى توفيت وعاشت بعد النبي صلى الله عليه و سلم ستة أشهر فلما توفيت دفنها زوجها علي ليلا ولم يؤذن بها أبا بكر وصلى عليها ولم یکن یبایع علی تلک الاشهر"[27]
و این جنایات سبب شد که آن حضرت با حالت غضب از آنها از دنیا رحلت فرمودند، از طرفی هم ار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کرده اند که فرمود: ان الله یغضب لغضب فاطمه"
حال اگر علمای عامه این مسایل را کنار هم بگذارند،یا باید بگویند بزرگانشان مورد غضب الهی هستند و مصداق (مغضوب علیهم) می باشند یا این روایات صحیح را تکذیب کنند تا وجهه بزرگانشان را از این ننگ پاک نمایند.دراین میان علمای اهل سنت در مواجهه با این حقایق تاریخی و احادیث مشهوره چند گروه شده اند:
گروه اول، مقدمه اول را نفی کرده اند وجنایات و ظلم هایی راکه بزرگانشان مرتکب شده اند را انکار می کنند ولی این جنایات آنقدر درتاریخ ذکر شده اند که قابل انکار نیستند و در جای خود از طریق کتب عامه صحت این ظلم ها به اثبات رسیده است.
گروه دوم، اشخاصی مانند ابن تیمیه هستند که سعی کرده اند مقدمه دوم یعنی (غضب خدا با غضب حضرت فاطمه سلام الله علیها) را انکار کنند که دراین نوشته اثبات کردیم که طبق اعتراف علمای عامه این روایات صحیح السند ومشهور هستند، اگرچه بعضی از محدثین مغرض مانند بخاری ومسلم این روایت را درکتب خود نیاورده اند ولی با معیارهای آنها این روایت صحیح می باشد و خداوند حق راتوسط دیگر محدثین آشکار ساخته است.
گروه سوم که منصف بودند بعضی از ظلم های ایشان و غضب حضرت برایشان و روایت غضب خدا با غضب حضرت فاطمه (سلام الله علیها) رانقل کرده اند ولی خودشان را به غفلت زده و توجهی به نتیجه این دو مطلب نکرده اند

نتیجه :
پس معلوم می شود که غرض ابن تیمیه از انکار این روایت شبهه علمی و ضعف سند نیست بلکه غرض اظهار دشمنی با اهل بیت(علیهم السلام) و نصرت دشمنان آنهاست.
و علی رغم دروغ پردازی های ابن تیمیه این روایت صحیح السند است و نزد علمای اسلام شهرت دارد و کسانی که درمورد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) مطلبی نوشته اند غالبا این روایت را هم جزء فضائل آن حضرت ذکر کرده اند.

بحثی در مورد دلالت و معنای روایت:

الف: گستره صدق روایت:
بعضی از علمای عامه در مقابل این حدیث ، این شبهه را مطرح کرده اند که منظور از این روایت این است که خدا با غضب حضرت فاطمه (سلام الله علیها) غضبناک می شود ولی در صورتی که غضب حضرت زهرا(سلام الله علیها) به حق باشد واگر غضب حضرت به حق نباشد خدا با غضب او غضب نخواهد کرد، و نتیجه گرفته اند که در جریان غصب فدک وحمله به خانه وحی که حضرت بر ابوبکر وعمر غضب کردند غضبشان به حق نبوده است و ابوبکر و عمر مورد غضب خدا نیستند.

در جواب گفته می شود که
اولا: روایت مطلق است وتخصیص زدن آن بدون دلیل جایز نیست
ثانیا: اين روايت درمقام بيان فضيلت حضرت زهرا(سلام الله علیها) است و اگر این روایت را به غضب حق تخصیص بزنیم هیچ فضیلتی برای حضرت با این حدیث اثبات نمیشود و فرموده پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد آن حضرت، با آن تاکیدات لغو خواهد بودواین فضیلت در صورتی است که بطور مطلق غضب و رضای حضرت موجب غضب ورضای الهی باشد
این مطلب را آیه تطهیر نیز تایید می کند چون درآن آیه حضرت زهرا(سلام الله علیها) ازهر پلیدی مبرا وپاک معرفی شده است ومعلوم است که غضب نابحق نیز گناه وپلیدی است، پس باید بگوییم حضرت فاطمه(سلام الله علیها) همیشه بحق غضب و رضا می کند وهمیشه خدا با غضب او غضب کرده و با رضایش راضی میشود.

ب: آیا خداوند در غضب و رضا تابع بنده است؟
باید دقت داشته باشیم که منظور روایت این نیست که خدا در غضب و رضا تابع فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است ، بلکه منظور این است که حضرت چنان مرتبه بالایی از قرب الی الله دارند که لحظه ای بدون مشیت الهی چیزی را اراده نمیکنند وغضب ورضای حضرت ودیگر تصمیماتشان بدون ذره ای خطا دقیقا مطابق با اراده الهی می باشد و مقتضای عصمت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نیز همین می باشد و روایات غضب خدا به غضب پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) و امیرالمومنین(علیه السلام) نیز به همین معنا هستند
ولی درمورد دیگر مؤمنان این کلام بطور مطلق صادق نیست بلکه در جایی که غضب ورضای آنان مطابق با حق باشد غضب ورضای الهی را بهمراه دارد.

ج : مقام ولایت مطلقه برای حضرت فاطمه (علیهاالسلام)
مسلم است که حضرت فاطمه(سلام الله علیها) بضعه الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) است ومنظور ازاین بضعه بودن از لحاظ جسمی نیست چون آن را همگان میدانند بلکه منظور بضعه بودن از جهت مقامات و کمالات معنوی است، از طرفی در روایات حضرت زهرا کفو حضرت امیرالمومنین(علیه السلام) معرفی شده است و این کفو بودن از هر لحاظ مخصوصا از جهت عصمت و مقامات و کمالات معنوی می باشد، و طبق آیه مباهله و احادیث خلقت نوری حضرت علی(علیه السلام) نفس پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و با آن حضرت اتحاد روحی دارند. [28]، نتیجه این میشود که حضرت فاطمه نیز ازلحاظ مقام ولایت مساوی با آن بزرگواران هستند وهر سه صاحب مقام ولایت مطلقه کلیه الهیه می باشند اگر چه در این عالم وظایف و مسئولیت هایشان باهم فرق دارد.
حدیث شریف ( ان الله یغضب لغضب فاطمه) نیز به این مطلب والا دلالت دارد و مقامی بالاتر از مقام عصمت و مقام مخلصین را برای حضرت اثبات می کند و آن مقام بالاتر همان مقام ولایت مطلقه کلیه الهیه است که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) وامیرالمؤمنین (علیه السلام) صاحب آن هستند، و دلیل این مطلب این است که حضرت یونس (علیه السلام) با آنکه پیامبر الهی ومعصوم بود ولی خداوند متعال در موردی با غضب او غضب نکرد.
( وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمين)[29]
ولی در مورد حضرت فاطمه (سلام الله علیها) غضب و رضای الهی مطلق است و نشان میدهد که مقام حضرت از انبیای الهی غیر از پدر بزرگوارشان ، بالاتر می باشد. چون فاطمه بضعه الرسول الاعظم و کفو نفس الرسول (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد.

نتيجه :
انكار ابن تیمیه ازروی كینه و دشمنی است و این حدیث معروف و نزد حدیث شناسان صحیح می باشد.

+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+_+

[1] - الحاوی فی سیره الطحاوی،ص26
[2] - منهاج السنه ج2ص 170
[3]- المستدرک علی الصحیحین ج3 ص153،رقم4730
[4] - مجمع الزواید:ج9 ص204
[5] - المعجم الكبيرج1ص89 رقم180
[6] - الآحادوالمثانی ج5 ص363 رقم الحدیث 2959
[7] - تاريخ مدينة دمشق ،ج 3،ص: 156
[8] - عبدالله بن عدي، الكامل، ج2 ص351، دارالفكر بيروت، محرم1409
[9] - ابن تیمیه موسس افکاروهابیت، علی اصغررضوانی ص114
[10] - لسان المیزان ج4 ص235
[11] - ابن قتیبه دينوري الامامه والسیاسه ص20، تحقیق:الزینی (اگرچه بعضي ازسني هابراي فرار ازحقايقي كه ابن قتيبه نقل كرده است اورا شيعه معرفي كرده اند ولي شواهدي هست كه سني بودن اورا تاييد مي كند، براي ديدن دلايل سني بودن او مراجعه كنيد به: كتاب دانشنامه شهادت حضرت زهرا(سلام الله علیها)، علي لباف، انتشارات منبر، ص163)
[12] - عباس محمود العقاد، المجموعة الكاملة- العبقريات الإسلامية، ج 2 ص 328 ، دار الكتاب ، بيروت
[13] - البخاری ج3 ص104
[14] - صحيح البخارى باب مناقب المهاجرین: ج4 ص 210و ج4 ص219
[15] - الجويني، ابراهيم بن مويد: المتوفّى(730)في فرايد السمطين ج2 ص 67
[16] - المصنف ج7،ص526
[17] - ینابیع الموده ج2ص289، رقم 824 (اگرچه روايت ينابيع الموده نزد عامه اعتباري ندارد ولي دوروايت ديگر برمدعاي ما كافي است واين روايت ميتواند بعنوان مويد باشد)
[18] - ربيع الأبرار، ص 166
[19] - شرف النبي(ترجمه شرف المصطفي) ،ص272(متن) ترجمه:نجم الدين محود راوندى، انتشارات بابك تهران 1361 ش
[20] - ابن مغازلى شافعى : مناقب ابن المغازلي الشافعي،ص 105، ناشر: دار الأضواء ، بيروت ، سال چاپ: 1424 ،چاپ: سوم
[21] - این روایت در کتاب السقيفه وفدك(ابوبكرجوهرى)به نقل ازاوابن ابى الحديدج 6 ص 11 ودرکتاب روضه الصفا(ميرخواند) ج 2ص 595 آمده است
[22] - العقد الفريد ج 5 ص 12
[23] - بلاذري،انساب الاشراف ج 1 ص 586
[24] - الوافي بالوفيات: ج 5 ص 347
[25] - جوینی شافعی ، فرائد السمطین ج 2 ص 34-35
[26] - صحیح البخاری ج8 ص3
[27] - صحیح البخاری ج5 ص83
[28] - مقاله اتحاد روحی پیامبر وعلی(علیه السلام) ، قادر سعادتی
[29] - الأنبياء : 87

منبع : پژوهه تبلیغ

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page