« نامت نشانه رهایی است »
سواحل یادت کجاست؟ دلم برای نسیمی خنک تنگ شده است. هوای آمدنت را از تمام سمتها نفس میکشم. در کدام زاویه نشستهای؟
کجایی تا از پس هوای سپری شده دیروزها، زمزمه آمدنت در فرداها، آسمان و زمین را بنوازد؟ کجایی تا با نفسی برآمده از هیاهوها، نامت را بر تمام جدارههای آسمان، آنجا که ملایک به پیشوازت آمدهاند، فریاد کنم؟
کجایی تا شبهای تاریک خاک را در هم بریزی، تا با اولین قدمهایت بر جادههای صبح، عدالت را زمزمه کنی؟
میآیی، اما چقدر ثانیههای انتظار، سخت میگذرند!
میآیی؛ با اشراق نور از دورترین قلهها. نامت نشانه رهایی است.
حمیده رضایی