متن ادبی « طعم دلتنگی »

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

« طعم دلتنگی »

شنبه‏های تازگی، یکشنبه‏های سردرگمی، دوشنبه‏های روزمرگی، سه‏شنبه‏های پریشانی، چهارشنبه‏های دلتنگی، پنج‏شنبه‏های بارانی، جمعه‏های بی‏سرپناهی، جمعه‏های غریبی، جمعه‏های چشم به راهی و جمعه‏های انتظار... .
صدا را می‏شنوی؟ دست‏های دعا را می‏بینی؟ کدام دست را برای اجابت می‏فشاری؟
بوی آشنایی به مشام می‏رسد. برخیز! کوچه‏ها را آب و جارو کن، چراغانی کن. شمعدانی‏ها را قدم به قدم بچین. مهمان عزیزی در راه است. عطر آمدنش، از سر کوچه، از آن‏سوی شهر، از آن سمت مرزهای فاصله می‏آید.
خواب دیده‏ام؟! نه!
من معنای بیداری را در تک تک پلک‏های خیس و پر اشتیاق چشیده‏ام. کدام خواب؟ کدام رویا؟ کدام خیال؟
آقا، بی‏قراری‏هامان رنگ اشتیاق دارند و طعم دلتنگی. دلتنگ آمدنت هستیم؛ التماس نگاهمان را ببین و بیا!
ای که تا آمدنت چیزی نمانده! تا انفجار زمان فاصله‏ای نیست؛ زودتر بیا.
ام‏البنین امیدی

دیدگاه‌ها   

0 #1 RE: متن ادبی « طعم دلتنگی »مهسا 1392-04-23 16:15
خیلی خیلی خیلی زیبا بود
نقل قول کردن | گزارش به مدیر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page