متن ادبی « در نگاه قشنگ هاشمی‏اش... »

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

« در نگاه قشنگ هاشمی‏اش... »

هاله‏ای از انوار سبز، آسمان را فرا می‏گیرد و نقطه نقطه کاینات، سر تواضع فرود می‏آورند.
پرده از چهره انتظار گرفته می‏شود.
چو آمد جانِ جانِ جان، نشاید بُرد، نام جان   ***   به پیشش جان چه کار آید؟ مگر از بهر قربان را
رسید آن‏که انتظار، به پایش پیر خواهد شد و شکوفه‏های عدالت، با یادش جوان! رسید آن‏که بهار را جاودانی خواهد کرد و کویرها را از برکه‏ها، سیراب! رسید آن‏که ترنّم آهنگ «زبور» است و طور تجلّیِ «تورات»! رسید آن‏که دم مسیحایی «اِنجیل» است و آیینه تماشایی «فرقان»! رسید آن‏که نور «زهرایی»اش در دل و شور «مولایی»اش در بازوان ستبر نهفته و ذوالفقار عدالت، به قامت آسمانی‏اش می‏نازد!
رسید آن‏که چکامه‏های مَدحش را لاهوتیان، با زیبایی تمام ترنّم می‏کنند:
بت‏شکن مثل حیدر کرّار علیه‏السلام لطف دست خلیل علیه‏السلام دارد او   ***   در سپاهش که مرد میدان‏اند، صف به صف جبرییل علیه‏السلام دارد او
می‏کِشد ذوالفقار حیدر را، می‏زند ریشه ستمگر را   ***   آفتاب است و در کفِ قدرت، قوّت بی‏بدیل دارد، او!
عشقِ حور و مَلَک، پَری، آدم؛ سُکر کوثر، نبیّ، ولیّ، خاتم   ***   در نگاهِ قشنگ هاشمی‏اش، نشئه سلسبیل دارد، او
آیه آیه، نجابتِ دین است؛ سوره سوره، کرامت آیین است   ***   پور طه و فجر و یس است؛ ریشه‏های اصیل دارد او
دست هر غنچه عطر او دارد؛ هر سپیده به نام او زیباست   ***   بس‏که در قامت دلارایش؛ نکهتِ یا جَمیلْ دارد او!
با زیباترین تبسّم خلقت بر لب، از جا برمی‏خیزد و به وسعت تمام اندیشه‏ها، به نیایش پروردگار «جلّ جلاله» می‏پردازد؛ خروشی تمام هستی را فرا می‏گیرد؛ اینک این «ولی اللّه‏ اعظم(عج)» است که قنوت گرفته است...
سید علی‏اصغر موسوی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page