روایت اسلامی گویای ارتباط مسائل اخلاقی

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

در روایات اسلامی نیز اشارات لطیفی به این امر مهم آمده است؛ در حدیثی از علی علیه السلام می خوانیم که فرمود:

«اذا کان فی الرجل خلة رائعة فانتظر اخواتها»

هنگامی که در کسی صفت جالب و زیبایی ببینی، در انتظار بقیه صفات نیک او، باش! (1)
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام می خوانیم که فرمود:

«ان خصال المکارم بعضها مقید ببعض»

صفات شایسته با یکدیگر مربوط و مقیدند.

و در ذیل همین حدیث اشاره شده است به :

«صدق الحدیث و صدق الباس و اعطاء السائل و المکافات بالصنایع و اداء الامانة وصلة الرحم و التودد الی الجار و الصاحب و قری الضیف و راسهن الحیاء»

راستگویی، مقاومت در میدان جنگ، بخشش به درخواست کننده، پاداش نیکی به نیکی، ادای امانت، صله رحم، محبت نسبت به همسایه و دوست، و پذیرایی شایسته از مهمان، و در راس همه آنها حیاء قرار گرفته است. (2)
در واقع حیا که روح آن تنفر از گناه و زشتیها است می تواند سرچشمه تمام افعال اخلاقی بالا بشود، همان گونه که صداقت پیوند نزدیکی با امانت و مقاومت در میدان مبارزه و پیوند و محبت و دوستی با بستگان و دوستان و همسایگان دارد.
در حدیث سومی از امام باقر علیه السلام می خوانیم:

«ان الله عزوجل جعل للشر اقفالا و جعل مفاتیح تلک الاقفال الشراب، و الکذب شر من الشراب»

خداوند برای بدیها قفلهایی قرار داده و کلید آن قفلها را شراب قرار داده است و دروغ از شراب بدتر است. (3) اشاره به این که دروغ می تواند سرچشمه انواع گناهان شود.
شبیه همین معنی به صورت فشرده تری در حدیث امام حسن عسکری علیه السلام آمده است آنجا که فرمود:

«جعلت الخبائث کلها فی بیت و جعل مفتاحها الکذب»

تمام زشتیها و بدیها در اطاقی قرار داده شده (که در آن بسته است) و کلید آن دروغ است. (4)
این سخن را با حدیثی از پیامبراکرم صلی الله علیه و آله پایان می دهیم:
در روایتی آمده است، مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یارسول الله! من در پنهانی مرتکب چهار گناه می شوم، زنا و شرب خمر و سرقت و دروغ، «فایتهن شئت ترکتها لک» ؛ هر یک از آنها را که بفرمایی به خاطر تو آن را ترک می کنم! (گویا آماده ترک همه آنها نبود، می خواست یکی را به خاطر رسول خدا صلی الله علیه و آله ترک کند. )
پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمود: «دع الکذب» ؛ دروغ را رها کن!
آن مرد از خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله بازگشت؛ هنگامی که تصمیم گرفت به سراغ عمل منافی عفت برود، به خودش گفت اگر این کار را انجام دهم ممکن است پیامبر صلی الله علیه و آله از من سؤال کند، اگر راست گویم حد بر من جاری می کند، و اگر دروغ بگویم پیمان خود را با او شکسته ام (ناچار این عمل را ترک کرد) .
سپس تصمیم به سرقت و شرب خمر گرفت، باز همین فکر برای او پیش آمد، به خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله برگشت و گفت:
«قد اخذت علی السبیل کله فقد ترکتهن اجمع»

شما تمام راهها را بر من بستی، به همین جهت من تمام این گناهان را ترک خواهم نمود! (5)
از مجموع آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که در بسیاری از موارد برای تربیت نفوس و تهذیب اخلاق و مخصوصا اصلاح بعضی از خلق و خوها باید از اموری که پیوسته و وابسته به آن است شروع کرد، و از مقارنات و خلق و خوهای دیگر که با آن مرتبط است کمک گرفت.

پاورقی :
1 - بحار، جلد 66 صفحه 411، حدیث 129
2 - بحارالانوار، جلد 66، صفحه 375
3 - بحارالانوار، جلد 69، صفحه 236، حدیث 3
4 - بحار، جلد 69، صفحه 263
5 - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 6، ص 357.