متن ادبی « آفتابی‏ترین بهانه اشتیاق عدالت »

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

« آفتابی‏ترین بهانه اشتیاق عدالت »

ای جاری‏ترین جویبار طراوت! چشمه‏های عطش، گریبان چاک به نماز باران نشسته‏اند و بارش بهاری‏ترین طراوت را استغاثه می‏کنند.
ای آفتابی‏ترین بهانه‏ها بودن! پنجره‏ها، دست دعا بر آسمان دارند و حضور سپیده را فریاد می‏زنند. ای سحری‏ترین نسیم سرودن، قصیده‏های بلند رویش، بیت بیت هستی خود را قربانی قدوم مبارک زیباترین غزل آفرینش می‏کنند تا دلنشین‏ترین آهنگ زندگی از پس پرده انتظار شکوفا شود.
ای بهاری‏ترین نغمه رویش! شاخه ستبر انتظار، لطیف‏ترین گل‏های امید را در باغ آرزو شکوفا کرده است.
ای بلیغ‏ترین نهج‏البلاغه خلقت! زبان‏ها در کام و دل‏ها در دام مانده‏اند و کتاب‏ها، گنگ و اندیشه‏ها، منگ شده‏اند از وصف رنگ‏های گوناگون که بر پرده نقش بسته است و عدالت، در قربانگاه ظالمان ذبح می‏شود و در پیشخوان عدل فروشان عالم به معرض مذاکره گذاشته می‏شود.
دعا، پرچم همیشه برافراشته‏ای است که بر بام سرای دل‏های بی‏قرار، به اهتزاز درآمده و سر بر آسمان اجابت می‏ساید.
ای توفنده‏ترین گردباد ستم‏سوز! ستاره‏های توهم، از وحشت سردی و سکون، به دامن شب آویخته‏اند و شب دیجور، وحشی‏ترین نظم نوینش را بر گرده زمین تحمیل کرده است.
ای روح پنهان عدالت در کالبد زمان! جهان از دیدن وحشی‏ترین متمدن‏های تاریخ، قالب تهی کرده است و جهانیان سر در گم و سرگردان، به هر بیشه‏ای پناه می‏برند بیا و جهان را از این سرگردانی نجات بده و جهانیان را به سرزمین امن، مهمان کن و در ناکجاآباد زمین اسکان بده.
ای بغض نشکفته زمین! شکوفا شو، که خشم‏های فرو خورده، چشم به تو دوخته‏اند و فریادهای در گلو مرده، آیینه‏دار تواَند.
آقا بیا!
که جمال جان‏فزایت، دل عاشقان ربوده   ***   صنما، دمی نگاهی، که دل جهان فسرده
هاجر امانی ماچیانی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page