حکم مرگ به جرم گفتن اشهد ان علی ولی الله

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

پنجشنبه نهم جمادی الاول سال هفصد و هشتاد و شش هجری، پیش از اذان ظهر، مردی را که پنجاه و دو سال داشت با ضربات شمشیر کشتند. او از بزرگترین فقیهان تمام تاریخ شیعه بود! تو او را نمیشناسی! تلویزیون چیزی درباره اش نگفته. چیزی درباره اش نخواهد گفت.
او نه فوتبالیست است و نه خواننده و نه هنرپیشه و نه صوفی و نه عارفی در مسلک مولوی و ابن عربی! پس چرا باید تلویزیون چیزی درباره اش بگوید!!
عالمان سنّی اجتماع کردند و او را خطری برای دین خدا معرفی کردند. جرم بزرگ او دفاع از مکتب امیرالمؤمنین علیه السلام بود. در حکومت ظلم و نیرنگ و فریب همواره عالمان حقیقت گو مهجور و در بند و محصورند! دروغگویان نامه ای برای حاکم دمشق نوشتند و او را اهل بدعت نامیدند. گفتند: به خلفای غاصب مومن نیست! گفتند اهل نفاق و ضد وحدت است!
مدعی شدند از اسلام برگشته و با نهضت سربداران شیعه در ایران مرتبط است. «ابن جماعه» قاضی القضات دمشق حکم به ارتداد و فرمان به قتل او داد. گفتند: بیا و از منبر مسجدی بالا برو و توبه کن! تا تو را آزاد سازیم.گفت: از حب اهل البیت علیهم السلام توبه کنم؟! هرگز!»
پنجشنبه نهم جمادی الاول سال هفصد و هشتاد و شش، پیش از اذان ظهر با ضربات شمشیر او را کشتند. پس از آن که بدنش ساعت ها بر زمین ماند و عالمان سنّی بر پیکرش لعن و نفرین سر دادند، بدن بی جان او را برداشته و از گردنش طنابی عبور داده و پیکر مُرده او را به دار آویختند.
جماعت سنی جمع شدند تا این کافر بزرگ را که جرمش «محبّت آل الله» بود نگاه کنند. به یکباره فقیهی از فقیهان سنّی حکم به سنگسار او داد. زن و مرد سنگ برداشته و پیکر بی جان این فقیه شیعه را سنگ باران کردند.
اما هنوز دل های جماعت سنّی آرام نگرفته بود. فقیهی دیگر از جماعت سنی ها فتوایی تازه صادر کرد.«بسوزانیدش!» او را از دار پایین کشیدند و جسم بی جانش را در شعله های آتش انداختند و بعد خاکستر سرد شده او را به باد سپردند.
او شیخ شمس الدین محمد بن مکی معروف به شهید اول است. گوش کنید ... هنوز صدای او در میان زوزه ی باد به گوش میرسد که فریاد می زند «اشهد ان علیاً ولی الله»