« گل »
ای با نگاه سبز تو باران گل *** خورشید این شکوه نمایان، گل
بردم به شوق آمدنت یک عمر *** بر شانههای گرم خیابان گل
از یمن دستهای غزلخوانت *** زد خیمه در غروب بیابان گل
یک روز میرسی تو و خواهم دید *** در دستهای سرد زمستان گل
شاید صدای پای تو میآید *** میریزد از زبان درختان گل
محمود اکرامی