متن ادبی « تا قیامت قیام قائمت »

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

« تا قیامت قیام قائمت »

شهید ثانی در کتاب «مسکن الفؤاد» گفت: روایت شده که خداوند متعال فرموده است: «من خدای یگانه هستم که جز من خدایی نیست. هر کسی که بر بلای من صبر نکند و به قضا و قدر من راضی نباشد، برود خدای دیگری را برای خود انتخاب کند.»
دعای عهد من، با تو آغاز می‏شود که در حوصله آدینه نمی‏گنجد. از این رو، هر روز هفته را با شکیباییِ بی‏قرار خویش پیمان صبوری می‏بندم. آن‏گاه، شهادت می‏دهم به روشناییِ بزرگت و یقین می‏آورم که کرسیِ بلند ربوبیّت، با صندلی چرخدار رؤسا و حکّام دنیا تفاوت دارد.
کارگزاران تو، از دریاهای خروشان گرفته تا سلسله پیامبران دریا دل، همگی بر اساس قانون اساسیِ کتاب تو حُکم می‏کنند. آن‏جاست که در لحظه‏های ناگزیر زمانه، گریزگاه من، تو می‏شوی.
می‏خوانمت به زبان ساده سکوت؛ دردهای سلیس من به واژگان جاری اشک مبدّل می‏شوند، و قصه غصه‏های پنهانی خویش را به اَسْمَعُ السّامِعین بودنت می‏سپرند.
ای خدای چلّه‏های تکراری! ای خدای عهدهای بامدادی و حسرت‏های شبانگاهی! زیر بار شانه‏های خستگی شکسته‏ایم. زَهره فریاد کردن بده، تا خواستن را لجوجانه جرأت کنیم.
می‏دانیم! نازنین ذخیره تو حیف است که هدیه ما باشد. می‏دانیم! آن‏چنان که باید، نیستیم و نمی‏خواهیم با آمدنش، حسین بن علی علیه‏السلام تقدیر دوباره تاریخ باشد. امّا در بینایی مبهم این جماعت عطشناک، این جهان بیراهه گردِ پریشان، سوسویی هست که اگر تو بخواهی، می‏گسترانی‏اش، می‏پرورانی‏اش و خورشیدش می‏کنی ـ تا بنده چون حضور بی‏انکارش ـ ، و چنان که خود می‏توانی، یک شبه، امر فرجش اصلاح، و زمینه ظهورش فراهم می‏شود.
ای خدای من! بگذار زانو بغل گرفته و درمانده، مقابل قبله بنشینم و هرگز راضی نباشم که تقدیر ظهور او پس از مرگ من رقم بخورد.
پس در پیشگاه تو زانو می‏زنم و به وجاهت نیکوی تو می‏گویم: اَلْعَجَلْ اَلْعَجَلْ یا صاحِبَ الزَّمان! تکرار می‏کنم... و تکرار می‏شوم.
... و در این عهدها، من به عهد بستن با تو استوار می‏مانم تا در این تکرارهای نیامدن حجت تو سست نشده باشم.
پس بیا تا قیامت قیام قائمت، در دعای عهد او تو نیز، تکرار کن مرا.
الهام نوری