متن ادبی « آقای سبزپوش »

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

« آقای سبزپوش »

آقای سبزپوش! شاید جهان هنوز تاب حضور تو را نداشته باشد.
شاید چهارچوب این پنجره‏ها هنوز نتوانند ردّ پای روشنی از تو را قاب بگیرند.
شاید حجم خواب این آیینه‏ها برای درک آمدنت کوچک باشند،ا مّا تو آن‏قدر مهربان و بزرگی که می‏آیی؛ می‏آیی در تمام این فصل‏های خاکستری، رنگ‏های سبز و نارنجی می‏پاشی.
می‏آیی و دوباره تسبیح ستاره‏ها را برای ذکر آسمان نخ می‏کنی.
می‏آیی و سینی ماه را پاک می‏کنی تا آسمان بتواند به مردم جهان، چای شهود تعارف کند.
تو کیستی که بر بال پروانه‏های بهشت نیز، نام تو را نوشته‏اند؟ بیا تا زمین را با مخمل برگ گل شقایق، به راه آمدنت فرش کنیم. کوچه باغی از سروها و سپیدارها برایت برپا کنیم و سایه‏بانی از گل‏های رنگارنگ بر سرت بیاویزیم، تا تو بیایی و بر منبر کوهساران، خطبه بهار را بخوانی.
بیایی و تمام مسائل بنفشه را حل کنی؛ پاسخ خرده‏گیری‏های نسیم را بگویی؛ مرجع تمام مشکلات باغ باشی؛ فتوای برائت از پاییز را صادر کنی و به لشکر گل‏های سرخ و تیغ‏هایشان، اذن جهاد بدهی.
آمدنت برکت باغ و بهاران است، باران است.
آن روز در نخلستان‏ها، هر نخل، فوّاره‏ای است پربار از خرما؛ در انارستان‏ها غلیان انار است؛ از دشت‏ها، گل سرخ سرریز می‏کند و جویباری از گل سرخ به راه می‏افتد و تمام دشت‏ها، و دهکده‏ها و شهرها را سیراب از عطر گل سرخ می‏کند.
آن روز هر قلبی عاشق است و هر دستی گل سرخ دارد و میزان حرارت قلب عاشقان را با عطر سنج گل سرخ، اندازه می‏گیرند.
گل سرخ، اوّلین حرف عشق است، اولین سلام متبسّم.
گل سرخ، خون لخته شده شهیدانِ موعود است، بر سنگ فرش‏های جهان.
هر کسی که به تکلّم گل سرخ رسید، شاعر شد
و هر کسی که به دریاچه گل سرخ پیوست، شهید شد.
اوّلین کسی که گل سرخ، ادامه رد پایش بود، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بود و آخرین کسی که رمز گل سرخ را با لهجه روشن، برای جهانیان تلاوت خواهد کرد، موعود است.
موعود من! آقای سبزپوش معطّر! بیا و با جهان، به زبان گل سرخ سخن بگو.
بیا و ببین که هر روز در سینه منتظرانت گل‏های سرخِ زخم می‏روید.
بیا و قتل عام گل‏های سرخ را ببین.
زمین، به گور دسته‏جمعی گل‏های سرخ بدل شده است، پس از گذشتن تانک‏های پاییز.
بیا و انتقام خون گل‏های سرخ را بگیر، بیا و خواب‏های ارغوانی ما را ببین، ای سبزترین بهار تا هنوز در راه!
بیا و رودخانه‏های سرگردان گل سرخ را از ملکوت، به سمت کویری‏های زمین هدایت کن، تا خون مکاشفه از چشم‏های خشکیده این مردمان گرسنه بجوشد.
بیا و سفره گل سرخ را پهن کن و همه موجودات را به مهمانی بزرگ خودت دعوت کن.
بیا و سجّاده گل سرخ را در مصلاّی بهار بگستر تا بزرگ‏ترین نماز جماعت تاریخ را به امامت تو برپا داریم، ای امام گل سرخ، آقای سبزپوش!
ممد سعیدی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page