متن ادبی « من در پی توام »

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

« من در پی توام »

در آستانه آمدنت، تو را می‏جویم تا با رشته‏ای از روشنایِ حضورت، جانِ رو به زوالم را حیاتی دوباره بخشی.
تا سرورِ آفتاب را بخوانی و مرا میهمان نگاهت کنی.
تو را می‏جویم تا با نوشخندی اهورایی، تمام نیشخندهای اهریمنی را بر کنج لب‏ها بخشکانی.
من در پی تو هستم تا حسِّ شکفتن را به تجربه نشینم و زیستن دوباره را از سرگیرم. تا عظمتت را برای سروها تفهیم کنم و شکوهت را برای خورشید تفسیر نمایم.
من تو را می‏جویم تا جاوید بمانم تا سبزترین بهار را در چشمانِ آسمانی‏ات بنگرم. تانگاهِ گناه آلوده‏ام را شست شو بدهم.
من در پی تو هستم. تا زنده شدن اعجاز الهی را در تو نظاره کنم.
و با تو می‏مانم. تا گستردگی زندگی را با همه ذرات وجودم حس کنم، تا بر شانه‏های صبورت بوسه زنم
من تو را می‏جویم؛ در آستانه ظهورت، در هنگامه‏ای که هوش از سر کائنات می‏رود و رنگ از رخِ آسمان می‏پرد. بپذیر مرا و به خویشتنم وا مگذار و حجم سبزِ زندگی‏ام را با نسیمِ فرح زایت پرکن.
بی شک تو می‏آیی و سایه من می‏شوی بر سرِ همه مظلومان.
وقتی بیایی، دستانِ موزونِ تو، توازن زندگی می‏شود.
زمین غرق در تلاطم آبی و نگاهِ سبزِ تو می‏گردد.
بیا و خزانِ زندگی را شکوفه پوشِ نگاهت کن.
بیا و گرمای نگاهت را تا دوردستِ آغوشِ گرمِ آفتاب پیدا کن.
بیا و از آوازِ زمان، حیات عریان را لباس سبزِ صلح بپوشان.
پایه‏های دین سست شده؛ بیا و موریانه‏های جهالت را در زیر آخرین گام خویش نابود کن.
طلوع کن، یا «طلعة الرشیدة و... »
بیا که ما بی تابِ آمدنِ توایم و چشم انتظارِ عدالتِ فراگیرت.
بیا تا عطشِ زمین و زمان فروکش کند.
بیا و اشراقِ مشرقی‏ات را بر همه بنما.
اکرم کامرانی اقدام

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page