مزار پیامبر(صلی الله علیه و آله) چگونه از تخریب در امان ماند؟

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

نویسنده کتاب «بنیان‌های وهابیت» گفت: مشکل ما، مشکل تکفیر و ترور و آدم‌کشی و کار‌های ضدبشری است. من این را با توجه به شناختی که از وهابیت دارم، رسماً اعلام می‌کنم: در میان وهابی‌ها، ما با ۱۰ درصد این‌ها مشکل داریم.
قرائت خاص از اسلام توسط فرقه وهابیت باعث مخدوش شدن چهره اسلام شده است. این گروه دیگر مذاهب اسلامی را برنتافته و تنها خود را در جامعه مسلمان قرار می‌دهند. بررسی تاریخ، عقائد، شخصیت‌های محوری، سیر تطور و تکامل این فرقه در شناخت آن حائز اهمیت است که به مناسبت سالروز تخریب مقابر منور ائمه بقیع در ماه شوال توسط عمال وهابی آل‌سعود با حجت‌الاسلام حبیب عباسی نویسنده کتاب‌های «زیارت قبور» و «بنیان‌های وهابیت» گفتگو کردیم که در ادامه می‌آید:

به طور اجمالی اشاره‌ای به کارنامه حضور وهابیت در جهان اسلام داشته باشید.
- ابن تیمیه و تکفیر مسلمانان: یکی از خطرناک‌ترین پدیده‌هایی که توسط وهابیت وارد جامعه اسلامی شد و أمت اسلامی را گرفتار کرد، قضیه تکفیر أمت اسلامی است. ابن تیمیه که در قرن ۷ و ۸، مبانی فکری و اعتقادی وهابیت را رقم زد، رسما اعلام کرد: «من یأتی إلی قبر نبی أو صالح و یسأله حاجته و یستنجده ... فهذا شرک صریح، یجب أن یستتابَ صاحبُه، فإن تاب و إلاّ قُتِل»؛ هر کسی که به قبر پیامبر یا یکی از صالحین متوسل شود، مشرک و کافر است و باید او را به توبه کردن واداشت؛ در غیر این‌صورت باید کشته شود. (زیارة القبور و الإستنجاد بالمقبور، ص. ۱۵۶ ـ. الهدیة السنیة، ص. ۴۰)
از استوانه‌های علمی اهل سنت، مانند امام سُبْکی، قاضی عیاض، حصنی دمشقی و ذهبی صراحت دارند: قبل از پیدایش فکر إبن تیمیه در حرمت توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، هیچ عالم و مسلمانی در رابطه با حرمت توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله) سخن نگفته است و اولین بار، این زندیق حران بود که این سخن را بیان کرد.

- محمد بن عبدالوهاب و مباح دانستن مال و جان مسلمانان: خود محمد بن عبدالوهاب مؤسس حکومت سیاسی وهابیت وقتی به این قضیه می‌رسد، می‌گوید: «و إنّ قَصْدَهم الملائکة و الأنبیاء و الأولیاء، یریدون شفاعتهم و التقرّبَ إلی اللّه بذلک، هو الذی أحلّ دماءَهم و أموالَهم»؛ کسانی که متوسل به ملائکه و انبیاء و اولیاء می‌شوند و از آن‌ها شفاعت می‌خواهند و به وسیله آنان به خدا تقرب می‌جویند، مال و جان‌شان حلال و مباح است. (کشف الشبهات، ص. ۵۸، ط. دار القلم بیروت ـ. مجموع مؤلّفات الشیخ محمّد بن الوهاب، ج. ۶، ص. ۱۱۵، رسالة کشف الشبهات).
یعنی هر کس بگوید «یا رسول الله»، خون و مالش هدر و واجب القتل و مهدور الدم است. یعنی توسل به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله)، از دیدگاه این‌ها از گناهان کبیره مانند زنا بالاتر است. چون اگر کسی مرتکب زنا شود، در دفعه اول و دوم او را شلاق می‌زنند و بعضی‌ها در مرتبه سوم و چهارم حکم قتل را صادر می‌کنند؛ ولی محمد بن عبد الوهاب رسماً اعلام می‌کند: «جرم توسل به پیامبر (صلی الله علیه و آله)، جز قتل و مصادره اموال، چیز دیگری نیست».

آیا این انگشت اتهام (توسل به پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله))، فقط متوجه شیعیان است؟
- تمام فق‌های اهل سنت، فق‌های احناف و مالکی‌ها و شافعی‌ها و حنبلی‌ها، حتی خود ابن قدامه مقدسی حنبلی در کتاب المغنی، بحث توسل به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) را مطرح می‌کند و زیارت‌نامه مخصوصی برای نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) ذکر می‌کند و در زیارت‌نامه‌اش، آیه ۶۴ سوره نساء را می‌آورد: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِیمًا» و می‌گوید: لازم است که هر کسی به زیارت قبر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) می‌رود، بگوید: یا رسول الله! خداوند در قرآن فرموده است: هر کس تو را بین خودش و خدای خودش واسطه قرار بدهد، خداوند گناهانش را می‌بخشد. از راه دور آمده‌ام و به تو متوسل شده‌ام و تو را بین خودم و خدای خودم واسطه قرار می‌دهم.
قضیه توسل به نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) چیزی نیست که مربوط به شیعه باشد. یعنی حکم تکفیر اینها، شامل تمام مسلمانان دنیا می‌شود. اگر تاریخ وهابیت را ببینید، کتاب الدرر السنیة فی الردّ علی الوهابیة که یکی از مفتیان مکه مکرمه به نام زینی دحلان آن را نوشته و یک عالم سنی و شافعی مذهب است و همچنین کسانی که تاریخ آل سعود را نوشته‌اند، ببینید که در سال ۱۱۵۷ هجری، وقتی حکومت سیاسی وهابیت در اطراف ریاض رقم می‌خورد و تأسیس می‌شود، با دستور محمد بن عبد الوهاب (جد اعلای آل شیخ، مفتی أعظم فعلی عربستان سعودی) و سربازان محمد بن سعود (جدّ اعلای ملک فهد و ملک عبد الله) فتوا دادند: ریختن خون مسلمانان حلال است و اموالشان را باید به عنوان غنائم جنگی تصرف کرد.
در منطقه نجد، اطراف درعیه، به روستا‌ها و شهر‌ها هجوم بردند و مسلمانان را کشتند و اموالشان را به عنوان غنائم جنگی تصرف کردند. آن‌ها که شیعه نبودند؛ همه‌شان از اهل سنت بودند. اگر امروز وهابیت و سرکردگان و لیدرهایشان مانند بن جبرین و البراک فتوا به تخریب حرم عسکریین (علیهما السلام)، حرم أمیرالمؤمنین (علیه السلام)، امام حسین (علیه السلام) و حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) می‌دهند؛ چیز تازه‌ای نیست. در همان سال ۱۱۵۷ هجری، طبق دستور محمد بن عبدالوهاب، سربازان وهابی اولین حرمی را که ویران کردند و با خاک یکسان کردند، قبر برادر خلیفه دوم، زید بن خطاب بود. یعنی ضربه وهابیت، قبل از آنکه متوجه جهان تشیع بشود، متوجه جهان اهل سنت است.

در میان وهابی‌ها با ۱۰ درصد این‌ها مشکل داریم

این سؤال پیش می‌آید مشکل اصلی اسلام با وهابیت تندرو چیست؟
- شخصیتی مثل آقای دکتر دهیش که از شخصیت‌های برجسته مکه است و فهد برای دیدنش به منزلش می‌رفت، ما بار‌ها در منزلش حضور پیدا می‌کردیم و دوستانه بحث می‌کردیم. دکتر بن عبید از اساتید بزرگ دانشگاه أم القری و پروفسور غامدی از اساتید بزرگ و تندرو دانشگاه أم القری و شیخ عاتق از شخصیت‌های برجسته مکه مکرمه ارتباط تنگاتنگ داشتیم و گلایه‌ای از این‌ها نداریم. با دکتر أبوسلیمان که جزء هیأت کبار علماء مکه است و توسط خود ملک فهد و ملک عبدالله انتخاب شده، دوست هستیم و بار‌ها و بار‌ها به منزل او رفته‌ایم و ایشان خالصانه پذیرایی می‌کرد و ایشان به قم آمد و مهمان دانشگاه مفید بود و یک هفته در اینجا بود. ما با این‌ها که وهابی هستند، مشکلی نداریم. بحث ما، بحث مبارزه اعتقادی و ایدئولوژیکی نیست؛ مشکل ما، مشکل تکفیر و ترور و آدم‌کشی و کار‌های ضد بشری است. من این را با توجه به شناختی که از وهابیت دارم، رسماً اعلام می‌کنم: در میان وهابی‌ها، ما با ۱۰ درصد این‌ها مشکل داریم؛ با امثال بن جبرین و براج‌ها و دیگران که جز منطق فحش و تکفیر و فتوای قتل شیعیان و مسلمانان را یاد نگرفته‌اند، مشکل داریم.
الان هم آنچه که در جهان اسلام به عنوان استخوان گلوی أمت اسلامی شده، همین افراطیون و تکفیریون هستند. عزیزانی که در حوزه وهابیت کار می‌کنند وهابیت معتدل را با وهابیت افراطی، کاملاً جدا می‌کنند. ما حتی در داخل کشور جمهوری اسلامی ایران، جناب مولوی شیخ علی دهواری که یک وهابی شناسنامه‌دار بود و رسما اعلام می‌کرد «من سلفی هستم» و امام جمعه سراوان بود و حوزه علمیه سلفی داشت و یکی از بهترین دوستان من بود و به قم می‌آید، مهمان ما بود و تمام جلساتی که با ایشان داشتیم، فیلم ‌برداری کرده‌ایم و اگر صلاح باشد، آن را منتشر می‌کنیم. وهابیت تندرو از نزدیکی ایشان به بنده، احساس وحشت کردند و آخرین جلسه‌ای که ایشان در قم در منزل ما داشتند و برگشت، بعد از حدود یک ماه یا ۴۰ روز، ایشان را ترور کردند و ناجوانمردانه کشتند، ما با آن وهابیتی مشکل داریم که از روز اول، بنای مبارزه با مسائل اسلامی را داشتند.

چرایی در امان ماندن مزار نبی اکرم (صلی الله علیه و آله)

* یکی از اقدامات ددمنشانه وهابیت تخریب بارگاه منور ائمه بقیع (علیهم السلام) بود...
- هشتم شوال سال ۱۳۴۴ هجری قمری، حرم ائمه بقیع (علیهم السلام) تخریب شد. وقتی احساس کردند مردم شیعه و سنی، از گوشه و کنار جهان می‌آیند و عاشقانه در اطراف حرم مطهر امام مجتبی (علیه السلام)، امام سجاد (علیه السلام)، امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) اظهار عشق می‌کنند، برای وهابیت قابل تحمل نبود و برنتابیدند؛ بنابراین افرادی مثل عبداللّه بن سلیمان بن سعود بن بلیهد (متوفای ۱۳۵۹ هجری) را تحریک کردند و علمای اهل سنت را جمع کردند و شمشیر بالای سرشان و گلوله زیر گوششان گذاشتند تا «امضا کنند این حرم ائمه بقیع، محل شرک است و باید خراب شود» و ۱۵ نفر را مجبور کردند تا این متن را امضا کنند. (روزنامه أم القری، شماره ۶۹، تاریخ ۱۷ شؤال ۱۳۴۴ هجری ـ. روزنامه العراق، فی العدد الموافق منها، ۱۳ ذی القعدة سنة ۱۳۴۴ هجری)
با این کارشان خواستند سرپوشی بر جنایات خودشان بگذارند و در این قضیه نه تنها حرم ائمه بقیع (علیهم السلام)، بلکه بیت الأحزان حضرت صدیقه طاهره (سلام الله علیها) هم ویران شد؛ حرم و گنبدی که بر بالای مزار همسران پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بود هم ویران کردند؛ حرمی بر بالای قبر أم البنین، مادر حضرت قمر بنی هاشم (علیه السلام) بود و آن را هم ویران کردند؛ قبور مطهر شهدای احد هم دارای حرم و بارگاه بود که آن‌ها را هم ویران کردند؛ محل ولادت و محل زندگی امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و کوچه بنی هاشم که به عنوان یک آثار مذهبی بودند را هم ویران کردند. جالب این است که تصمیم گرفتند حرم نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) را ویران کنند، ولی دولت‌های اسلامی اولتیماتوم دادند: «اگر دست به حرم مطهر نبوی (صلی الله علیه و آله) بزنید، همه کشور‌های اسلامی با شما وارد جنگ خواهیم شد»، بنابراین از تخریب حرم مطهر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) دست کشیدند. البته الان بعضی از مفتیانشان زمزمه تخریب حرم مطهر نبوی (صلی الله علیه و آله) را دارند.

این در حالی است که در منابع اهل سنت بر مشروعیت حرم‌سازی و بنای قبور هم تأکید شده است!
- بله! البته خود هیأت عالی افتای عربستان سعودی درباره وجوب نبش قبر کسانی که در مساجد دفن شده‌اند از جمله حرم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) زمزمه می‌کنند تا مقدمه تخریب حرم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را فراهم کنند. اگر این‌ها از دولت‌های اسلامی وحشت نداشتند تا کنون حرم پیامبر (صلی الله علیه و آله) را هم از بین برده بودند، در کتاب «فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الإفتاء» که روی سایت‌های اینترنتی هست، فتوا داده‌اند: «و یجب علی، ولی أمر المسلمین أن یهدِم ما بنی علی القبور من المساجد لأن‌ها أسست علی غیر التقوی و أن ینبُش من دفن فی المسجد بعد بنائه و یخرج جثته من المسجد حتی عظامِه و رُفاتَه، لاعتدائهم بالدفن فیه و ینقل رفاته إلی المقبرة العامة فی حفرة خاصة» (فتاوی اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة و الإفتاء، ج. ۹، ص. ۷۹ و ۸۰، الفتوی رقم ۸۲۶۳، جمع أحمد بن عبد الرزاق الدویش)؛ واجب بر، ولی أمر مسلمین است تا تمام کسانی را که در مساجد دفن شده‌اند، قبورشان را نبش قبر کنند و استخوان‌های پوسیده و گرد و غبار مردگان را دربیاورد و ببرد در قبرستان عمومی یا در دره‌ای بریزد.
من نمی‌دانم اگر این فتوا بخواهد نسبت به حرم مطهر نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) عملی بشود، این‌ها چه فاجعه‌ای را به بار خواهند آورد؟ که میلیارد‌ها برابر بیشتر از قضیه قرآن‌سوزی دردناک‌تر است. آیا آن روز حاضر هستند قبر خلیفه اول و دوم را هم بشکافند و گرد و خاک باقی‌مانده از آن‌ها را بیرون ببرند و جای دیگری بریزند؟ یا نه، آن‌ها از قداست خاصی برخوردارند؟
یا اگر این‌ها بخواهند این فتوا را علنی کنند، در مکه مکرمه چه فاجعه‌ای بنا است اتفاق بیفتد؟ مگر قبر حضرت هاجر (سلام الله علیها) و حضرت اسماعیل (علیه السلام) در کنار بیت الله الحرام و در داخل مسجد الحرام نیست؟ ابن سعد صراحت دارد: «لمّا بلغ إسماعیل عشرین سنة توفّیت أمه هاجر و هی إبنة تسعین سنة، فدفن‌ها إسماعیل فی الحجر ... و توفی إسماعیل بعد أبیه فدفن داخل الحجر مما یلی الکعبة مع أمه هاجر» (الطبقات الکبری، جلد ۱، صفحه ۵۲، چاپ دار صادر بیروت)؛ وقتی حضرت هاجر (سلام الله علیها) و حضرت اسماعیل (علیه السلام) از دنیا رفتند، در کنار بیت الله الحرام در کنار مسجد الحرام در حجر اسماعیل دفن کردند.
عینی می‌گوید: «قبر هود و صالح و شعیب و نوح علیهم الصلاة و السلام بین زمزم و الرکن و المقام» (عمدة القاری شرح صحیح البخاری، جلد ۱۵، صفحه ۲۱۷)؛ در اطراف بیت الله الحرام افرادی همانند حضرت هود و صالح و شعیب و نوح دفن شده‌اند.
یا حلبی می‌گوید: «و جاء إن حول الکعبة لقبور ثلاثمائة نبی» (السیره الحلبیة، جلد ۱، صفحه ۲۵۰)؛ بیش از ۳۰۰ نفر از انبیاء گذشته داخل مسجد الحرام دفن هستند، با قبور این‌ها می‌خواهند چه کنند؟ می‌دانید اگر این فتاوای شوم بخواهد عملی شود، چه فاجعه بزرگی در جهان اسلام رخ خواهد داد؟
در حالی که در تاریخ حرمی که برای صحابه، تابعین و ائمه اربعه أهل سنت بنا شده و این‌ها در منظر و مرأی صحابه بوده، تائید این داستان است. مگر برای قبر سلمان فارسی (متوفای ۳۶ هجری) در مدائن، گنبد و بارگاه ساخته نشده است؟! آیا توسط شیعیان ساخته شده یا توسط أهل سنت؟ آقای خطیب بغدادی از علمای قرن ۴ و ۵ هجری و متولد ۳۹۲ و متوفای ۴۶۳ هجری قضیه حضرت سلمان و گنبد و بارگاهش را توضیح می‌دهد که بارگاهش متولی داشته و مراقب امور آنجا بود، آیا طلحه و زبیر که در بصره کشته شدند، گنبد و بارگاه نداشتند و ندارند؟ ابن جوزی می‌گوید: بر بالای قبر زبیر، گنبد و بارگاه و گلدسته و قندیل گذاشته بودند و افرادی را برای پذیرایی از زائرین آن‌ها گذاشته بودند، بنابراین این‌ها چیزی نیست که منحصر به شیعه بدانیم.
ساخت گنبد و بارگاه و حرم بر روی قبر أبوحنیفه در بغداد و قبر آقای احمد بن حنبل و قبر آقای شافعی در مصر از چه زمانی شروع شده است؟ آیا شما جرأت می‌کنید نسبت به آن‌ها هم اعتراض کنید؟

بشارت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به زیارت ‌کنندگان مزار ائمه (علیهم السلام)
در حالی که روایتی را شیخ طوسی در تهذیب الاحکام از نبی مکرم (صلی الله علیه و آله) آورده که به حضرت علی (علیه السلام) فرمود: تو از دنیا می‌روی و قبور شما و قبور فرزندان شما، زیارتگاه شیعیان خالص ما می‌شود. شیعیان می‌آیند قبور شما را تعمیر و بازسازی می‌کنند قربة إلی الله ... شفاعت ویژه من شامل این‌ها خواهد شد و فردای قیامت در کنار حوض کوثر وارد بر من می‌شوید و در بهشت به زیارت من می‌رسند.
همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از مذمت شدن زائران قبور ائمه (علیهم السلام) هم در آینده خبر داده و فرمودند: «و لکن حثالة من الناس یعیرون زوار قبورکم بزیارتکم کما تعیر الزانیة بزناها، أولئک شرار أمتی لا نالتهم شفاعتی و لا یردون حوضی»؛ ولی گروهی از افراد فرومایه زائران قبور شما را مسخره و مذمت می‌کنند، چنانچه زناکاران را مذمت و مسخره می‌کنند. این افراد جزو اشرار و بدترین افراد امت من هستند و شفاعت من به آن‌ها نمی‌رسد و در روز قیامت وارد حوض من نمی‌شوند.

منبع: فارس