« همین روزها... »
قاصدکها، هر روز خبر از کشتار شقایقی میدهند؛ مگر نقاشیِ ستم، چقدر به رنگ سرخ نیاز دارد؟ میدانم، مسیر آمدن تو، همین نزدیکیهاست که فریادهای بیجواب شنیده میشوند ـ همین نزدیکیها، وقتی عطر نرگسهای سوخته فلسطین و لبنان در فضا میپیچد، در پسِ این همه ابر سیاه، رعدِ اناالمهدی تو، بارش هماره بهار بیپاییز را مژده خواهد داد.
«هزار سال در این آرزو توانم بود *** تو هر چه دیر بیایی هنوز باشد زود
تو سخت ساخته میآیی و نمیدانم *** که روزِ آمدنت روزیِ که خواهد بود»
رزیتا نعمتی