متن ادبی « منم که غایبم »

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

« منم که غایبم »

آقای من! لاف زدن در عشق، جایی ندارد. تنها روزی که گوشه چشمی از جمال تو، بر این خاک تَرَک خورده کویری نازل شود، وسعت خواهش خود را برای تمنای دیدارت، در ذره ذره وجودم می‏بینی که چه بنفشه زاری به زیر پای تو خواهم شد، تا ذوالفقارت، هر چه از علف‏های هرز ضمیرم را اراده کند، برچیند و تنها عشقِ تو بماند و بس.
امروز، منم که غایبم و تو در لحظه لحظه‏های سوخته جانم، روشنی.
به موسیقی ندبه جمعه‏هایم گوش‏دار تا حرفا حرفِ نامِ خود را از من بشنوی، یا صاحب الزمان!
رزیتا نعمتی

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page