نوشتاری در مورد شاعرِ شعر: او می دوید و من می دویدم

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

عبدالجواد جودی‌ خراسانی‌ شاعر و مرثیه‌ سرای‌ عهد ناصری است که در شعر به «جودی‌» تخلص می‌کرد و به‌ اعتبار اینکه‌ در دوران‌ او، «میرزا» لقب‌ عمومی‌ شاعران‌ بوده‌، میرزای‌ جودی‌ هم‌ خوانده‌ شده‌ است‌ از زندگی‌ وی‌ اطلاع‌ چندانی‌ در دست‌ نیست‌.
همین‌ قدر از او نوشته‌اند که‌ از مردم‌ عنبران‌ (روستایی‌ در سه‌ کیلومتری‌ طرقبه مشهد) بوده‌، در جوانی‌ به‌ مشهد رفته‌ و دکان‌ قنادی‌ باز کرده‌ و از همین‌ طریق‌ معیشت‌ خود را تأمین‌ می‌کرده‌ است‌.
قنادی‌ و خانه جودی‌ محل‌ آمد و شد مرثیه ‌خوانانی‌ بود که‌ برای‌ شنیدن‌ سروده‌های‌ او جمع‌ می‌شدند و از او تقاضا می‌کردند تا سروده‌های‌ تازه‌اش‌ را در اختیار آنان‌ بگذارد.
نقل کرده‌اند که او علاقه بسیاری به خاندان عصمت و طهارت(علیهم ‌السلام) داشت، در حین خواندن مرثیه می‌گریست و مستمعان را نیز به گریستن دعوت می‌کرد.
مرثیه‌هایش در خراسان شهره بود و در جلسات اهل ‌بیت (علیهم ‌السلام) هیجان خاصی به پا می‌کرد. هرچند جودی در مرثیه‌ سرایی شهره بود و مورد استقبال عموم مردم،اما خواص و فضلا به شعر او تمایلی نداشتند و می‌گفتند که شهرت‌ مرثیه ‌سرایی‌ جودی‌، مقام‌ ادبی‌ او را تحت‌ الشعاع‌ قرار داده‌ است‌.
اما آنچه جودی را ماندگار و عاقبتش را ختم به هیئات و ذکر امام حسین (علیه السلام) کرد، همین اشک‌هایی بود که از مرثیه‌هایش جاری می‌شد.
جودی‌ با اینکه‌ در روزگار خود در ردیف‌ شاعران‌ بزرگ‌ بود، با قنادی‌ روزگار می‌گذراند و برخلاف‌ بسیاری‌ از شاعران‌ زمان‌ خود، هرگز به‌ مدح‌ بزرگان‌ و صاحب ‌منصبان‌ نپرداخت‌. از او دیوانی در حدود سه هزار بیت به دست رسیده که در بخشی از آن با عنوان«از مدینه تا مدینه» وقایع حرکت سیدالشهداء (علیه‌ السلام) با زبان شعر  لحظه به لحظه به تصویر کشیده شده است.
این بخش هر چند از منظر استنادات تاریخی، به زعم کارشناسان، ارزش چندانی ندارد، اما قدرت شاعر در توصیف کربلا را به مخاطب نشان می‌دهد
روایتی شعرگونه از تأثرآورترین صحنه‌های مصائب خونین از این میان، مرثیه‌ای سوزناک که عموماً در پایان مراسم عزاداری امام حسین(علیه‌ السلام) در هیئات خوانده می‌شود، در خاطر و ضمایر مردم ثبت شده است:

آن دم بریدم، از زندگی دل
کآمد به مسلخ، شمرِ سیه دل

او می‌دوید و من می‌دویدم
او سوی مقتل، من سوی قاتل

او می‌نشست و، من می‌نشستم
او روی سینه، من در مقابل

او می‌کشید و، من می‌کشیدم
او از کمر تیغ، من آه باطل

او می‌برید و، من می‌بریدم
او از حسین سر، من غیر از او دل

دیوان‌ جودی‌، نخستین‌ بار در (1299 ه. ق) به‌ امر ناصرالدین ‌شاه‌ و به‌ همت‌ میرزا سعیدخان‌ مؤتمن‌ الملک در چاپخانه سنگی‌ آستان‌ قدس‌، به‌ خط‌ میرزا شفیع‌ اعتماد التولیه چاپ‌ شد.

جودی، مقدمه ساعدی