از بیانات آیت الله العظمی شبیری زنجانی:
دکتر شهاب که از رفقای ما بود میگفت:
پسر سلطان الواعظین شیرازی رحمه الله [صاحب کتاب شبهای پیشاور] شاگرد یک تاجر یهودی بود که در تهران از ثروتمندان درجه اول بود. پسر ایشان به سبب درست عمل کردن و امانت داری و جهات دیگر خیلی مورد توجه و علاقه آن یهودی بود.
سلطان الواعظین کسالت قلب پیدا کرد و بعداً با همین کسالت نیز وفات کرد. آن شخص یهودی چک سفیدی امضا میکند و به پسر سلطان الواعظین میدهد که هر مقدار پدر شما پول میخواهد، بنویسد که ایشان را برای معالجه به خارج بفرستند.
پسر سلطان الواعظین چک سفید را به پدرش میدهد. ایشان میگوید: «منِ نوکر سیدالشهداء علیه السلام، بخواهم از یهودی پول بگیرم؟! مرگ برای من آسانتر از این است!» و حاضر نمیشود آن پول را قبول کند.
جرعه ای از دریا، ج1، ص 594