تحقیر بزرگان اهل‌ تسنن، به روش بزرگان مذهب امامیّه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

از حكايت ‏‌هاى شيرين سفرِ پر ماجراى حجت الاسلام (لقب مرحوم آیت الله سید محمّد باقر شفتی) به مكّه معظّمه، داستانى است كه مرحوم انصارى در كتاب: «تاريخ اصفهان ورى: ص 104، نقل كرده؛ چنانچه استاد جلال‌الدين ‌همايى نيز همان را به عبارتى ديگر، در كتاب: «تاريخ اصفهان» آورده به شرح زير:
معروف است در سفرى كه مرحوم سيد در حدود سال 1232 قمرى، با شكوه و كوكبه شاهانه، به زيارت بيت اللَّه مشرّف شد ويادگارهاى نامدار از قبيل: استرداد فدك به بنی فاطمه، و نصب مناره‏‌ها، و اعلام احرام وطواف، از خود در آن حدود گذارد، حاجى آباده‏‌اى كه آن تاريخ از طلّاب فاضل محسوب می‌شد، در جزو ملازمان واصحاب سيّد بود.
به سبب شهرتى كه سید به عنوان رياست مطلقه اثنا عشريّه (شیعه دوازده امامی) در تمام ممالك اسلامى داشت، همه جا حكّام وامرا وعلما و قضات به ديدن وى می ‏آمدند . در ملاقات با علماى اهل تسنن، مباحثات مذهبى پيش بينى می شد؛ اتّفاقا جمعى از بزرگانِ اين طايفه پيش خود مسائل مهمّ انتخاب واعلام مناظره و محاجّه علنى در حضور جمعيّت فريقين كرده بودند.
حاجى آباده‌اى تدبيرى انديشيده، قبل از يوم موعود لباس آشپزى پوشيده، خود را به صورت خدمه مطبخ سيد درآورده بود، كه چون سؤالى طرح شد بگويند جواب اين گونه مسائل را نوكرها وآشپزهاى شيعه هم می‏دانند، چه جاى علما و رؤساى مذهبى !
اتّفاقا تدبير حاجى بی ‏اندازه مؤثّر واقع گرديد. علماى سنّى با جمعيّت كثير آمدند ومناظره شروع شد.
يكى از اصحاب سید گفت: بسم اللَّه، مسائل و مشكلات مذهبى را طرح كنيد و همه را بگوييد تا يكايك جواب گفته شود. آقايان چند سؤال مهمّ مربوط به اختلاف شيعه و سنّى بيان كردند و داد سخن دادند.
چون نوبت جواب رسيد، سيد با ابهّتى كه مخصوص او بود، گفت: تصوّر كردم راستى مسائل مهمّ معضل طرح خواهيد فرمود، جواب معضلات شما را اصاغر شيعه، حتّى نوكرها وآشپزهاى ما هم می ‏دانند!
در اين موقع گفت: جعفر آشپز را بخوانيد تا جواب آقايان را عرض كند. فورا حاجى آباده ‏اى با كلاه و كفش و پيش بند طبّاخان و اطوار مطبخى حاضر شد؛ هيأت ومنظره اين مجلس تماشاچيان را به حيرت انداخت. جعفر آشپز شروع به مباحثه كرده، چندان داد تحقيق داد كه همه حضّار او را تحسين كردند.
پيداست كه آوازه مناظره آشپز شيعى با اكابر علماى سنّى چه تأثيرى در روح مردم آن زمان داشته است!

تاریخ اصفهان، ص 299