«خورشیدِ دهم»
خورشید دهم، افق، مدینه، نور *** آوای فرشتگان، دف و تنبور
امشب، دف ماه؛ در دو دست عشق *** امشب، هستی؛ سیاهْ مستِ عشق
امشب، هستی؛ رکوع خواهد کرد *** خورشید دهم طلوع خواهد کرد
جدّ گل نرگس است این مولود *** یاری ده مفلس است این مولود
نور ازلیست این که میآید *** از نسل علی علیهالسلام ست این که میآید
میآید تا امامِ جان باشد *** هادی علیهالسلام هدایت جهان باشد
میآید آسمان شود دین را *** پرواز دهد تُرَنگِ آمین را
او در دل جهل، نور خواهد کاشت *** شب از دل او هراس خواهد داشت
جهلی که از آن جهان به زنجیر است *** در پرتو علم او زمینگیر است
نوریست که ریشهکن کند ظلمت *** میآید تا کفن کند ظلمت
حیران شده خاندانِ عباسی *** انگشت به لب، کسانِ عباسی:
ـ کاین نورِ شگفت، از کجا آمد؟ *** انگار که از دلِ خدا آمد
کم مانده از او تَلَف شود ظلمت! *** قربانیِ نور و دف شود ظلمت!
پاییز دلِ خلیفه شد ویران! *** از جلوه این بهارِ بیپایان
این کیست که نور مُطلقش یار است؟! *** یاری بکنید! ظلم، بر دار است!
گفتند؛ ولی نور؛ تلاطم کرد *** ظلمت، سر و جانِ خویش را گم کرد
شب، باطل شد، دلِ جهان آمد *** خورشیدِ دهم از آسمان آمد
او آمد و جانِ خانه روشن شد *** چشمِ پدر و «سمانه» روشن شد.
«امشب، شبِ تهنیت، شبِ شادی» *** امشب، شبِ ارتقای آزادی
روزبه فروتن پی