« تربیت افراد »

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

شناسایی و جذب افراد مستعد و آماده و ترتبیت آنان بر اساس تربیتهای اسلامی و مجهز ساخن آنان به انواع علوم مورد نیاز جامعه از رسالتهای مهم امامان علیهم السلام بود و محدودیتهای اعمال شده از سوی حکومت های وقت هر چند انجام این رسالت را در حد مطلوب با مشکلاتی مواجه ساخت و بسیاری از افراد را از دستیابی به این سرچشمه ‏های زلال دانش و معرفت و بهره‏گیری از آن محروم کرد، ولی موجب تعطیل شدن آن نگشت. تشنگان حقیقت و شیفتگان امامت تحت پوشش های مختلف به محضر امامان علیه السلام می‏رسیدند و در حد ظرفیت و میوان معرفت‏ خود از دریای بی‏کران دانش الهی آن بزرگواران سیراب می‏شدند.
بر اساس نوشته شیخ طوسی، تعداد دست پروردگان پیشوای دهم(ع) و کسانی که از آن حضرت در زمینه ‏های مختلف علوم اسلامی روایت نقل کرده ‏اند بالغ بر 185 نفر می‏شود (1) که در میان آنان چهره ‏های برجسته علمی و فقهی فراوانی که دارای تالیفات گوناگونی بودند دیده می‏شود. بجاست در اینجا از بعضی شاگردان آن حضرت - هر چند به طور اختصار - یاد شود تا ضمن تجلیل از این عزیزان، بعد علمی و تلاش فرهنگی پیشوای دهم شناخته ‏تر گردد.
1 - ایوب بن نوح‏وی، مردی امین و مورد وثوق بود و در عبادت و تقوا رتبه والایی داشت، چندانکه دانشمندان رجال او را در زمره بندگان صالح خدا شمرده ‏اند. او، وکیل امام هادی و امام عسکری علیهما السلام بود و روایات زیادی از پیشوای دهم(ع) نقل کرده است.
«ایوب‏» به هنگام در گذشت تنها یکصد و پنجاه دینار از خود بجای گذاشت، در حالی که مردم گمان می‏کردند او پول زیادی دارد. (2)
«در «صریا» امام هادی(ع) بودم که «ایوب بن نوح‏» داخل شد و پیش روی آن حضرت ایستاد. امام(ع) دستوری به او داد، سپس بازگشت. امام(ع) رو به من کرد و فرمود: «ای عمرو! اگر دوست داری به مردی از اهل بهشت‏ بنگری به این مرد (ایوب بن نوح) بنگر. » (3)
2 - حسن بن راشد مکنی به «ابوعلی‏»وی از اصحاب امام جواد و امام هادی(علیهماالاسلام) شمرده شده و نزد آن دو بزگوار از منزلت و مقام والایی برخوردار بوده است.
شیخ مفید او را از زمره فقهیان برجسته و شخصیت های طراز اول دانسته که حلال و حرام از آنها گرفته می‏شد و راهی برای مذمت و طعن بر آنان وجو نداشت. (4)
شیخ طوسی نیز به هنگام بحث از سفرا و وکلای ممدوح امامان(ع) از «حسن بن راشد» به عنوان وکیل امام هادی(ع) نام برده نامه‏ های آن حضرت را به او یادآور شده است. » (5)
«محمد بن فرج‏» می‏گوید:
«در نامه ‏ای به امام هادی(ع) از ابو علی و. . . پرسیدم. امام(ع) در پاسخ نوشت: «نام «ابن راشد» را بردی، خدا او را رحمت کند. او سعادتمندانه زندگی کرد و شهید در گذشت. . . » (6)
3 - حسن بن علی ناصرشیخ طوسی او را از اصحاب امام هادی(ع) شمرده است. وی پدر جد سید مرتضی از سوی مادر است. سید مرتضی در وصف او می‏گوید:
«مقام و برتری او در دانش و پارسایی و فقه روشنتر از خورشید درخشان است. او بود که اسلام را در «دیلم‏» نشر داد، به گونه ‏ای که مردم آن سامان به وسیله او از گمراهی به هدایت راه یافته و با دعای او به حق بازگشتند. صفات پسندیده و اخلاق نیکوی او بیش از آن است که شمرده نشود و روشن تر از آن است که پنهان بماند. » (7)
4 - عبد العظیم حسنی‏وی که نسب شریفش با چهار واسطه به امام حسن مجتبی علیه السلام می‏رسد بر اساس نوشته شیخ طوسی ازیاران امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است‏»، (8) ولی در برخی نوشته ‏ها از اصحاب امام جواد و امام هادی(ع) قلمداد شده است. (9)
«عبد العظیم‏» مردی پارسا، وارسته و دانشمند، فقیه و مورد اعتماد و وثوق پیشوای دهم(ع) بود. «ابو حماد رازی‏» می‏گوید:
«در سامرا بر امام هادی(ع) وارد شدم و درباره مسائلی از حلال و حرام از آن حضرت پرسیدم و او پاسخ گفت. زمانی که خواستم خدا حافظی کنم فرمود: «ای حماد! هرگاه در ناحیه‏ای که زندگی می‏کنی مشکلی در امر دینت ‏برایت پیش آمد از عبد العظیم حسنی بپرس و سلام مرا به او برسان. » (10)
وی، با آنکه معتقد به امامت امامان علیهم السلام بود اما برای اطمینان بیشتر به محضر امام هادی(ع) شرفیاب شد و به طور تفصیل عقاید خود را بر آن حضرت عرضه کرد و از او خواست تا نسبت‏به آنها اظهار نظر نماید. امام(ع) پس از شنیدن عقاید او فرمود: «ای ابو القاسم! سوگند به خدا، آنچه گفتی همان دین خداست که بر بندگانش پسندیده است. بر همین عقیده استوار باش، خداوند در دنیا و آخرت تو را بر حق پایدار بدارد. » (11)
وی که از ستم دستگاه خلافت عباسی نسبت‏به علویان به ستوه آمده بود برای رهایی از شر آنان به «ری‏» شبها را به شب زنده‏داری و روزها را به روزه سپرسی می‏کرد و زندگی مخفیانه‏ای داشت. گاهی پنهانی به زیارت قبر یکی از فرزندان موسی بن جعفر علیهما السلام که در «ری‏» مدفون بود می‏رفت. شیعیان به تدریج از ورود او به «ری‏» خبردار شدند و پنهانی به محضرش رسیده از او استفاده می‏کردند. (12)
حضرت عبد العظیم هرچند در طول مدت اقامتش در ری از آزار و شکنجه عباسیان در امان بود، ولی زندگی پنهانی و بدور از خانواده و نیز گزارشاتی که از گرفتاری‏ها و مصایب علویان در نقاط مختلف کشور اسلامی به او می‏رسید پیوسته خاطرش را آزرده و متاثر می‏ساخت و سرانجام در پی بیماری شدیدی - که شاید معلول همین رنجهای روحی بود - در «ری‏» در گذشت و در همانجا به خاک سپرده شد.
5 - عثمان بن سعیدوی، در سن جوانی و در حالی که یازه سال از عمرش می‏گذشت افتخار شاگردی امام دهم(ع) را پیدا کرد (13) و در اندک زمانی از آنچنان رشد و تعالی‏ای برخوردار شد که امام هادی(ع) از او به عنوان «ثقه‏» و «امین‏» خود یاد کرد. «احمد بن اسحاق قمی‏» می‏گوید:
«به محضر امام هادی(ع) رسیدم و عرض کردم: سرورم، کار من طوری است که گاهی (در منزل) هستم و گاهی نیستم، زمانی هم که هستم دسترسی به شما برای میسر نیست. (در چنین مواقعی) گفتار چه کسی را بپذیریم و دستور چه کسی را فرمان بریم؟
امام(ع) فرمود: «ابوعمر، ثقه و امین من است، هر چه به شما بگوید از سوی من گفته و هرچه به شما القا کند از ناحیه من القا کرده است. » (14)
6 - علی بن جعفر همانی‏وی، مردی ثقه و دانشمند بود و وکالت امام هادی و امام عسکری(ع) را بر عهده داشت و کردارش مورد پسند آن دو بزگوار بود. «ابو جعفر عمری‏» می‏گوید:
«ابوطاهر بن بلال (15) در سفر حج دید علی بن جعفر پولهای زیادی انفاق می‏کند. پس از بازگشت در نامه‏ای موضوع را به امام عسکری(ع) گزارش کرد.
امام(ع) در پاسخ نوشت: «ما خودمان دستور پرداخت دویست هزار دینار را به او دادیم. ولی او تنها نیمی از آن را پذیرفت. مردم حق ندارند به کارها و اموری که ما اجازه اظهار نظر و دخالت در آنها را به آنان نداده‏ایم دخالت کنند.
راوی می‏گوید: «علی بن جعفر بر امام هادی(ع) وارد شد و آن حضرت دستور رداخت‏سی‏هزار دینار طلا را به او داد. (16)
نکاتی که از این روایت استفاده می‏شود«علی بن جعفر» به نمایندگی از سوی امام هادی و امام عسکری علیهما السلام پولهایی به افراد می‏داد تا به مصارف مورد نظر آن دو بزرگوار برسانند.
پولهای پرداختی صرفا برای تامین نیازهای فردی افراد نبود بلکه به منظرهای دیگری که به اهداف امامت مربوط می‏شد پرداخت می‏گردید. شگفتی «ابوطاهر» از فزونی انفاقها و گزارش آن به امام(ع) و نسبت دادن امام(ع) کار او را به خود و بیان اینکه این گونه کارها از اموری است که مردم عادی حق اظهار نظر و دخالت در آن را ندارند همه مؤید این حقیقت است.
- ایام حج که مسلمانان برای انجام فریضه حج‏به مکه می‏آیند بهترین رصت‏برای انجا این گونه کارهاست، زیرا از یکسو دسترسی به افراد و توجیه آنان نسبت‏به رسالتها و ماموریتهاشان و نیز تدارکشان در چنین ایامی آسانتر است، و از سوی دیگر، دستگاه خلافت نسبت‏به آنان حساسیتی نشان نخواهد داد.
علی بن جعفر نزد پیشوای دهم(ع) از منزلت والایی برخوردار بود. بین او و «فارس بن حاتم‏» بر سر مساله‏ای مشاجره در گرفت. «ابراهیم بن محمد» موضوع را به امام(ع) گزارش کرد و از آن حضرت خواست معین کند که وی از کدامیک از آن دو پیروی کند. امام(ع) در پاسخ نوشت:
سزاوار نیست از مثل چنین مساله‏ای پرسیده شود و نه در مثل چنین موضوعی شک شود. خداوند به «علی بن جعفر» مرتبتی والا بخشیده و ما را بازداشته از اینکه او با فردی مثل «فارس بن حاتم‏» مقایسه شود، بنابراین به گاه نیاز، به علی بن جعفر رجوع کن و از «فارس‏» بیم کنید و او را در هیچ یک از امور خود داخل مکنید. . . » (17)
وی، - همانگونه که پیش از این یاد آور شدیم - به جرم جانبداری از اهل بیت علیهم السلام به دست متوکل گرفتار و روانه زندان گشت، ولی پس از مدتی به برکت دعای امام علیه السلام از زندان آزاد شد.
___________________________
(1) ر. ک. رجال الطوسی، ص 409 - 427 برای آگاهی از تفصیل بیشتر شرح زندگانی آنان به حیاة الامام علی الهادی، ص 170 - 230 رجوع کنید.
(2) ر. ک. معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 260 - 262.
(3) الغیبة، شیخ طوسی، ص 212.
(4) معجم رجال الحدیث، ج 4، ص 324.
(5) الغیبة، ص 212 - 213. در مباحث پیش به برخی از این نامه‏ها اشاره شد.
(6) رجال کشی، ج 6، ص 603، ردیف 1122.
(7) معجم رجال الحدیث، ج 5، ص 28.
(8) رجال الطوسی، ص 417، ردیف 1 و ص 433، ردیف 20.
(9) معجم رجال الحدیث، ج 10، ص 47.
(10) همان مدرک، ص 48 - 49.
(11) وسائل الشیعة، ج 1، ص 12 - 13 و امالی صدوق، ص 278، حدیث 24.
(12) ر. ک. رجال النجاشی، ص 247 - 248 و تنقیح المقال، ج 2، ص 157.
(13) رجال الطوسی، ص 420، ردیف 36.
(14) الغیبة، شیخ طوسی، ص 215.
(15) ابوطاهر، از عناصر نامطلوب دوران امام عسکری و امام زمان علیهما السلام بود و به دروغ، ادعای وکالت از سوی امام عسکری(ع) را داشت. اموالی از امام(ع) نزد وی بود که از تحویل آنها به «محمد بن عثمان‏» نایب خاص امام زمان(ع) خودداری کرد، از این رو، شیعیان از وی بیزاری جسته و او را مورد لعن قرار دادند. «ر. ک. الغیبة، شیخ طوسی، ص 245».
(16) ر. ک. معجم رجال الحدیث، ج 11، ص 293، و الغیبة، شیخ طوسی، ص 212.
(17) رجال کشی، جزء 6، ص 523، ردیف 1005.