ابراهيم، محدّث شيعى،كنيه اش در منابع ذكر نشده است. وى از اصحاب امام هادى و امام حسن عسكرى عليهماالسلام بود. درباره تاريخ ولادت و وفات او گزارش دقيقى ديده نشده است.
در برخى از منابع آمده كه وى امام عصر عليهالسلام (تولّد: 255 ق) را در زمان كودكى آن حضرت ديده است. بنابراين، وى تا چند سال پس از ولادت امام عصر(عج) حيات داشته است. اما ظاهرا سالهاى زيادى از زندگى او در عصر غيبت صغرا سپرى شده اند و با توجه به هم عصران، شاگردان و استادانش، مى بايست وفات او در اواخر نيمه دوم سده سوم (حدود 280 ه) اتفاق افتاده باشد؛ زيرا بعضى از شاگردان بى واسطه او تا سال 328 ه حيات داشته اند؛ چنانكه ابن داود نيز در رجال خود، وى را از شخصيت هاى پس از عصر ائمّه اطهار عليهمالسلام به شمار آورده است.
چنانكه از نسبت «نيشابورى» برمىآيد، اهل نيشابور بوده و ظاهرا در همانجا چشم به جهان گشوده است. پس از دوران كودكى و نوجوانى، به عراق آمد ودر كوفه با عالمان و دانشمندان زمان خود آشنا گشت. قراين نشان مىدهند كه وى تحصيلات دوران جوانى را در زادگاهش سپرى كرد و مسافرتش به عراق مربوط به زمان ميانسالى او مىشود؛ زيرا اولاً، وى از اصحاب امام جواد عليهالسلام (شهادت: 220 ق) به شمار نيامده است و ثانيا، هنگامى كه وى به كوفه آمد استادان متقدّم را درك نكرد. از همينرو، احاديث او با يك واسطه از محمّد بن ابى عمير (م 217 ق) نقل مىشوند. وى مدت زيادى در عراق اقامت داشت و حتى احتمال اينكه پس از كوفه و بغداد، در سامرّاء اقامت دايم گزيده باشد، بعيد به نظر نمىرسد.
پسرش، ابوعبداللّه محمّد بن ابراهيم، از عالمان حديث بود كه در بغداد به كار ورّاقى و صحّافى كتاب اشتغال داشت و به دمشق و مصر نيز مسافرت نمود. از جمله معاصران او، ايّوب بن نوح بن درّاج (م. حدود 255 ق) است كه يكبار در راه مكّه با او همسفر شد و درباره جانشين امام هادى عليهالسلام با او به گفتوگو پرداخت.
وى از دوستداران اهلبيت عليهمالسلام بود و بارها در سامرّاء خدمت امام حسن عسكرى عليهالسلام رسيد و در نهايت، به همين دليل، مورد خشم فرماندار وقت، محمّد بن عوف (از دشمنان سرسخت شيعه) قرار گرفت و او دستور قتلش را صادر كرد، ولى او پس از وداع با خانواده اش، به خانه امام حسن عسكرى عليهالسلام در سامرّاء پناه برد و در همانجا به زيارت امام عصر(عج) نايل گرديد و با دعاى آن امام عليهالسلام نجات پيدا كرد.
وى در عراق، علاوه بر معارفى كه در محضر امام هادى و عسكرى عليهماالسلام كسب نمود، نزد استادانى همچون احمد بن حسن، حسين بن ابى الخطّاب و يعقوب بن يزيد حديث شنيد و به حد كمال رسيد. سپس آموختههايش را به شاگردانش همچون محمّد بن عبداللّه بن ابى غانم قزوينى، محمّد بن مسعود عيّاشى (م. 328 ق) و محمّد بن حسن براثى انتقال داد. درباره درستى احاديث او گفته مىشود كه وى، خود فرد راستگويى بود، اما اهميت نمىداد كه از چه كسى نقل حديث مىكند. از آثار تأليفى او خبرى در منابع گزارش نشده است.