داود بن قاسم بن اسحاق بن عبداللّه بن جعفر بن ابىطالب، از مشاهير علويان و از محدّثان نامدار شيعه، اهل بغداد بود و پدرش، قاسم، ولايتدار يمن. پدرش از امام صادق عليهالسلام روايت دارد. مادرش، ام حكيم، دختر قاسم بن محمّد بن ابوبكر بود. به گفته مسعودى، «نسب او با سه واسطه به جعفر طيّار مىرسد و در خاندان ابوطالب هيچكس كه نسبتى نزديكتر از او داشته باشد، شناخته نبود.» وى از اصحاب امام رضا، جواد، هادى و عسكرى عليهمالسلام بود و به روايت بعضى منابع، امام دوازدهم عليهالسلام را نيز ديده است. تاريخ ولادت او در دست نيست، ولى مىتوان حدس زد كه وى پيش از سال 200 ه. و احتمالاً در بغداد به دنيا آمده است؛ زيرا وى از اصحاب امام رضا عليهالسلام بود. وفات او به گفته خطيب بغدادى (م 463 ق) در سال 261 ه. اتفاق افتاده و به گفته مسعودى (م 345 ق) قبر او در بغداد معروف است، ولى در برخى منابع آمده كه وى در سامرّاء، كنار مزار امام حسن عسكرى عليهالسلام به خاك سپرده شد.
وى در بغداد پرورش يافت و در ايّام جوانى، نزد امام رضا عليهالسلام شاگردى كرد و پس از آن در خدمت امامان ديگر شاگردى نمود و آثار فضل و پرهيزگارى در وى نمايان گشت. وى به اهل بيت عليهمالسلام محبت زيادى داشت و گاهى نيز در منقبت آنان شعر مىسرود.
موقعيت اجتماعى وى چنان بود كه نفوذ فراوانى در دستگاه حاكم داشت و در رويارويى با بزرگان حكومت، زبانى قاطع داشت. مسعودى در جريان خروج يحيى بن عمر آورده است: هنگامى كه سر يحيى بن عمر بن يحيى (م 248 ق) را در بغداد نزد محمّد بن عبدالله بن طاهر (از كارگزاران مستعين عبّاسى) آوردند، وى پيش امير طاهرى رفت و به او گفت: «اى امير، مردم درباره قتل كسى به تو تبريك مىگويند كه اگر پيامبر خدا صلىاللهعليهوآله زنده بود، قتل او را به پيامبر تسليت مىگفتند.» پس از آن وى اشعار سوزناكى خواند و امير طاهرى دستور داد سر يحيى را به زير بكشند.
خطيب بغدادى به نقل از ابن عرفه مىگويد: «ابوهاشم نسبت به دستگاه حاكم، فردى سخنگو و شكايتگر بود. از اينرو، در سال 252 ه. وى را از بغداد به سامّراء منتقل كردند و در آنجا زندانى نمودند.» وى در زندان (در زمان مهتدى عبّاسى) با امام عسكرى عليهالسلام و ياران ديگرش همسلول بود. يك روز از خستگى زندان، نزد امام عسكرى عليهالسلام شكايت كرد و امام در پاسخ به او فرمود: «نماز ظهر را در منزلت خواهى خواند.» در همان روز مهتدى كشته شد و وى آزاد گشت.
وى احاديث فراوانى از امام هادى و عسكرى عليهماالسلام روايت كرده و چون پسرخاله امام صادق عليهالسلام بود، روابط نزديكى با ائمّه اطهار عليهمالسلام داشت. رابطه او با امامان شيعه سبب شد تا اخبار فراوانى كه از او روايت شده، مورد قبول همگان قرار گيرند. منابع رجالى بالاتفاق، او را فردى مطمئن و جليل القدر معرفى كردهاند. وى به دليل اينكه بيشتر تعليمات خود را به طور مستقيم از امامان عصر خويش مىگرفت، روايات او (مگر اندكى) بدون هيچ واسطهاى از آنان نقل شدهاند.
برخى از كسانى كه از او روايت كردهاند احمد بن محمّد برقى، حسن بن ابى لبابه، سعد بن عبداللّه، احمد بن محمّد بن عبداللّه، محمد حميرى، اسحاق بن محمّد نخعى، حسين بن احمد مالكى اسدى و جعفر بن محمّد بن مالك هستند. از جمله تأليفات او كتابى است كه در اخبار و مدايح امامان شيعه عليهمالسلام نوشته شده است.
مقاله ها
ابوهاشم جعفرى
- بازدید: 2276