احمرى نهاوندى

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

ابواسحاق ابراهيم بن اسحاق بن ابى بشر، نام ديگرش ابراهيم عجمى از اصحاب امام هادى عليه‏السلام است. از تاريخ ولادت و وفات او اطلاع چندانى در دست نيست. به گفته نجاشى، قاسم بن محمّد همدانى در سال 269 ه. از او روايت شنيده است. بنابراين، وفات او پس از اين تاريخ بوده است. وى تحصيلات ابتدايى خود را در كوفه گذراند و با هم‏بحث صميمى خود، احمد بن عبداللّه كوفى (استاد تلعكبرى)، به استماع حديث پرداخت. پس از آن به بغداد آمد و اندوخته‏هاى خويش را نزد استادان آنجا تكميل كرد و احتمالاً در اواخر عمرش بود كه به نهاوند مراجعت كرد و برخى از احاديث او از طريق ابن ابى هراسه باهلى در نهاوند منتشر شد. وى با اينكه از اصحاب امام هادى عليه‏السلام است، ولى به طور مستقيم از آن امام عليه‏السلام روايت نكرده است.
در منابع رجالى وى از يك سو، فردى ضعيف و متّهم در دين معرفى شده و از سوى ديگر، داراى كتاب‏هاى زيادى است كه به تصريح نجاشى و شيخ طوسى، از استحكام و اتقان برخوردارند. از اين‏رو، بعضى تلاش كرده‏اند تضعيف نهاوندى را دور از واقعيت معرفى كرده و دليل ضعف او را كثرت روايات صادر شده از او، كه نزد ديگران نشان‏دهنده غلو آن‏ها مى‏باشد، قلمداد كنند. اما به گفته آنان، حقيقت اين است كه روايات مذكور قابل تأويل بوده و معناى درستى دارند، و شواهد زيادى نيز بر استوارى شخصيت نهاوندى و صحّت روايات او ارائه مى‏دهند. در اين‏باره، مرحوم مامقانى بحث‏هاى مفيدى ارائه داده است. گفتنى است «احمرى نهاوندى» مشترك بين دو نفر است.
شيخ طوسى پس از تضعيف نهاوندى، با كمى فاصله، فرد ديگرى را با همين نام در رجال خود توثيق كرده و او را از اصحاب امام هادى عليه‏السلام قرار داده است. از قراين موجود نيز استفاده مى‏شود كه نام مذكور، مشترك بين دو نفر است و بيشتر علماى رجال نيز قايل به تعدّد هستند؛ زيرا از «نهاوندى ثقه»، محمّد بن خالد برقى روايت مى‏كند، در حالى كه از «نهاوندى مورد بحث» ابوسليمان احمد بن نصر بن سعيد باهلى معروف به «ابن ابى هراسه» نقل حديث مى‏كند. بنابراين، اظهار نظر برخى از دانشمندان (علاّمه حلّى) درباره اتحاد آن دو و پافشارى بر عدم قبول روايت نهاوندى، حتى در صورت اتحاد، خالى از اشكال نيست. به نظر مى‏رسد كثرت كتاب‏هايى كه او نوشته و روايت‏هاى وى در برخى از آثارش همچون كتاب المتعه و نفى ابى ذر حاكى از تشيّع و نشان از سلامت اعتقاد اويند.
نجاشى با اينكه وى را تضعيف كرده، اما افراد جليل‏القدرى همچون محمّد بن حسن صفّار، على بن شبل بن اسد (استاد نجاشى) و به ويژه ابواحمد قاسم بن محمّد همدانى وكيل را نام مى‏برد كه از او روايت كرده يا نزد وى شاگردى نموده‏اند. برخى از اين‏ها نه تنها خود، بلكه ديگران را نيز تشويق مى‏كردند كه به احاديث نهاوندى اعتماد كنند؛ مانند قاسم بن محمّد همدانى كه در سال 269 ه. شاگرد نهاوندى بود، و على بن حاتم را تشويق به اخذ حديث از نهاوندى نمود. از جمله شاگردان ديگر او، على بن محمّد بندار، محمّد بن احمد بن يحيى و محمّد بن على بن محبوب هستند. برخى از مشايخ روايى او نيز عبداللّه بن حمّاد انصارى، محمّد بن عيسى بن عبيد يقطينى و ابوعبداللّه برقى هستند.
از آثار او، كتاب الصيام، كتاب الدواجن، جواهر الاسرار و مقتل الحسين عليه‏السلام را مى‏توان نام برد. از تأليفات فراوان او به دست مى‏آيد كه تخصص وى در علم فقه، حديث و تاريخ بوده و با علوم تفسير و ادبيات عرب نيز آشنايى داشته است.