محمّد بن على بن بلال

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

ابوطاهر، فقيه، متكلّم و محدّث شيعى، از اصحاب امام هادى عليه‏السلام و وكيل امام حسن عسكرى عليه‏السلام ، تاريخ تولّد و زمان مرگ او دقيقا معلوم نيست. احتمالاً با توجه به تاريخ وفات بعضى از استادان او، كه در سال 208 ه بوده است، تولد او مى‏بايست در اواخر سده دوم (حدود 190 ه) اتفاق افتاده باشد. همچنين درباره تاريخ مرگ او همين اندازه مى‏دانيم كه وى دهه‏هاى نخستين عصر غيبت (260 ـ 329 ق) را درك كرده و از جمله كسانى است كه امام دوازدهم شيعيان را ديده و بر معجزات آن امام عليه‏السلام آگاه گشته است. شواهد موجود نشان مى‏دهند كه وفات او تقريبا در اواسط نيمه دوم سده سوم (حدود 280 ه) اتفاق افتاده؛ زيرا برخى از شاگردان او تا تاريخ 308 ه. حيات داشته‏اند. از محل تولد او اطلاعى در دست نيست.
وى در يك خانواده علمى و مذهبى ديده به جهان گشود و مدت زيادى در بغداد، سامرّاء و شهرهاى ديگر عراق، اقامت تحصيلى داشت. پدرش، على بن بلال بن راشته، از محدّثان شيعه و از اصحاب امام جواد عليه‏السلام بود. برادران او ابوالمطبّب ابوطيّب بن بلال و ابوالحسن بلال نيز از عالمان زمان خود بودند. تحقيقات نشان مى‏دهند كه وى بيشتر تحصيلات و معارف خود را در بغداد و سامرّاء آموخته است.
رابطه نزديك او با امام دهم و يازدهم و آموخته‏هايش از اين دو امام و همچنين شاگردى او نزد استادان بزرگى همچون يونس بن عبدالرحمن (م 208 ق) و محمّد بن اسماعيل بن بزيع باعث شدند تا در علوم فقه، حديث و كلام به مراتب بالايى رسيده، محل مراجعه استادان ديگر شود. مقام علمى او چندان بود كه ابوالقاسم حسين بن روح (سفير سوم امام عصر«عج» م 326 ق) در بعضى از مسائل كلامى به او رجوع مى‏كرد و از شاگردان او به شمار مى‏آمد؛ چنان‏كه يك بار در مسئله «تفويض» به او رجوع نمود و معناى آن را از او خواستار شد. از شاگردان ديگر او على بن ابراهيم قمى (م. بعد 308 ق)، محمّد بن احمد بن يحيى بن عمران، على بن محمّد قتيبى و بسيارى ديگر هستند.
وى تا پيش از وفات امام حسن عسكرى عليه‏السلام (م 260 ق) داراى اعتقادى سالم و از عالمان خوش‏نام و مورد اعتماد همه بود و امام حسن عسكرى عليه‏السلام او را در توقيعات خود با عناوينى همچون «راستگو» و «آگاه به واجبات» ستوده است. وى خود مى‏گويد: «دو سال پيش از وفات امام حسن عسكرى عليه‏السلام با آن حضرت ملاقات داشتم كه امام جانشين خود را به من معرفى كرد و سه روز قبل از وفاتش نيز همين كار را انجام داد». وى درباره اصل ولادت امام دوازدهم عليه‏السلام نيز هيچ شبهه‏اى نداشت و گزارش آن را از حكيمه دختر امام جواد عليه‏السلام شنيده بود و حتى در زمان نيابت عثمان بن سعيد عمرى (نايب اول ـ م 267 ق) هيچ‏گونه مخالفتى از او ديده نشد. اما در عصر نايب دوم، ابوجعفر محمّد بن عثمان بن سعيد (م 305 ق)، دچار وسوسه‏هاى شيطانى شد و در اواخر عمرش، هم‏صدا با برخى از معاصرانش مانند احمد بن هلال عبرتايى (م. حدود 267 ق)، سفارت نايب دوم را انكار نمود و خود مدعى نيابت شد. وى دليل مخالفتش با نايب دوم را چنين عنوان مى‏كند كه روزى امام عصر عليه‏السلام را در خانه ابوجعفر ديده و همين امر باعث حسادت وى بر ابوجعفر شده است.
طوسى در گزارش خود به نقل از ابوغالب زرارى (م 368 ق) آورده است: «ابوجعفر عمرى براى اثبات نيابتش به خانه ابوطاهر آمد و مورد استقبال وى و جماعت حاضر قرار گرفت. ابوجعفر به او گفت: اى ابوطاهر، تو را به خدا قسم مى‏دهم آيا امام زمان عليه‏السلام تو را امر نكرده اموالى را كه نزد توست به آن حضرت برسانى؟ گفت: بله. در اين لحظه، ابوجعفر بدون هيچ سخنى از مجلس برخاست.» حاضران جلسه، كه حقيقت موضوع را دريافته بودند، از وى برائت جسته، مورد لعنتش قرار دادند. برخى از صاحب‏نظران درباره درستى احاديث او توقف كرده‏ اند، اما بعضى ديگر به دليل سوابق خوب او، روايات او را قابل استناد دانسته، فساد عقيده را مانع از قبول روايت نمى‏دانند. وى ظاهرا داراى اثر تأليفى نبوده؛ زيرا در هيچ يك از منابع به آثار او اشاره نشده است.