هارون بن مسلم بن سعدان كوفى

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

ابوالقاسم، متكلّم و محدّث مورد اعتماد شيعى كه به تاريخ جنگ‏ها نيز آشنايى داشت، اصالتا اهل «انبار» (يكى از استان‏هاى شمالى عراق) بود، اما پدران او در كوفه اقامت داشتند. به همين دليل، شيخ طوسى او را كوفى الاصل دانسته است. وى در كوفه ديده به جهان گشود و در سامرّاء زندگى را به انجام رساند، ولى تاريخ ولادت و وفات او دقيقا معلوم نيست. وى از اصحاب امام هادى عليه‏السلام (م 254 ق) و امام حسن عسكرى عليه‏السلام (م 260 ق) بود و با آن دو امام ديدار داشت. همچنين بخشى از دوران غيبت صغرا (255 ـ 329 ق) را درك كرد و درباره نشانه‏ هاى ظهور امام مهدى (عج) رواياتى نقل نموده است. بنابراين، وى مى‏بايست دست كم تا نيمه دوم سده سوم زنده بوده باشد؛ چنان‏كه از برخى از شاگردان او، كه تا اوايل سده چهارم حيات داشته ‏اند، برمى‏آيد كه وفات او احتمالاً در اواسط نيمه دوم سده سوم (حدود 275 ه) اتفاق افتاده است. درباره تولّد او نيز نمى‏توان سخن قاطعى گفت، اما روايات او، كه بيشتر با يك واسطه از امام صادق عليه‏السلام (م 148 ق) نقل مى‏شوند، گواه آن هستند كه وى عمرى نسبتا طولانى داشت و احتمالاً در دهه‏هاى پايانى سده دوم چشم به جهان گشود.
وى اصالتا اهل كوفه بود و تحصيلات خود را در اين شهر آغاز نمود. پس از فراگيرى فقه و حديث، به بصره عزيمت نمود و پس از مدتى اقامت، راهى بغداد گرديد و با برخى از مكاتب كلامى بغداد آشنا شد. گفته مى‏شود كه وى به مذهب «جبر» و «تشبيه» گرايش داشت و با مسلك اهل حديث هم‏عقيده بود. معلوم نيست مدت اقامت او در بغداد چه اندازه بود، اما اين اندازه روشن است كه وى در بغداد نماند و از آنجا به «سرٌ من رأى» (سامرّاء) مهاجرت نمود و تا پايان زندگى در آنجا ماندگار شد. وى در سامرّاء نزد برخى از استادان سنّى همچون مسعدة بن صدقه عبدى (م. بعد 203 ق) نيز شاگردى نمود و از اين استاد درباره آداب زيارت امام حسين عليه‏السلام و موضوعات ديگرى در زمينه فقه و اعتقادات، حديث بسيار شنيد. اين احاديث اكنون در جوامع روايى شيعه موجودند. شايد اقامت و پايان زندگى او در سامرّاء باعث شد تا خطيب بغدادى به اشتباه، او را اهل سامرّاء معرفى كند. با اين حال، طوسى در گزارش خود، محل وفات او را شهر بغداد دانسته است.
وى در مدت حيات علمى خود، استادان متعددى ديد كه از جمله آن‏ها، عبدالرحمن بن اشعث و محمّد بن ابى عمير (م 217 ق) هستند. همچنين نزد برخى از استادان سنّى، كه خود از شاگردان امام صادق عليه‏السلام بودند، مانند حسين بن علوان كلبى و ضحّاك بن محمّد بن شيبان، شاگردى نمود. سپس با اندوخته‏هايى كه نزد استادان ياد شده داشت، به تربيت شاگرد اشتغال يافت و در طول مسافرتش به شهرهاى گوناگون عراق، آموخته‏هايش را به نسل بعد انتقال داد كه در اين ميان، محدّثان بلندآوازه ‏اى همچون سعد بن عبداللّه اشعرى (م 299 ق)، عبداللّه بن جعفر حميرى (م. بعد 297 ق)، سهل بن زياد آدمى (م. بعد 255 ق)، محمّد بن على بن محبوب، على بن حسن بن فضال كوفى (م 290 ق)، على بن ابراهيم بن هاشم (م. 307 ق) و على بن يعقوب هاشمى از معارف حديثى و فقهى او بهره بردند.
از تأليفات او، كتاب التوحيد، كتاب الفضائل، كتاب الخطب، كتاب المغازى، كتاب الدعاء و مسائل لابى الحسن الثالث عليه‏السلام معرفى شده ‏اند.