امیرالمؤمنین علیه السلام با اقتدا به شش نفر از انبیاء سکوت کرد

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

مروى است كه بعد از مراجعت امیرالمؤمنین على(علیه السّلام) از جنگ خوارج نهروان و رحل اقامت در كوفه روزى با جمعى از اصحاب به سعادت و اقبال نشسته بودند و سخن از هر باب مذكور میفرمودند در آن مقام شخصى اجراى كلام بى‌نظام خود بدین وجه انتظام داد كه: یا على چرا با ابابكر و عمر محاربه ننمودى چنانچه با طلحه و زبیر و معاویه مقاتله فرمودى‌؟
حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السّلام) فرمود: كه من پیوسته مظلوم در حق خود بودم، اشعث ابن قیس برخاست و گفت: هر گاه تو مظلوم بودى پس چرا شمشیر نزدى و حق خود از غیر نگرفتى‌؟ حضرت امیرالمؤمنین على(علیه السّلام) فرمود: یا اشعث چون سخن گفتى جواب بشنو و نگاهدار و این را بجاى حجت در دل خود مضمر گردان بدان و آگاه باش كه مرا در این باب اقتدا به شش نفر از انبیاءى حضرت ایزد تبارك و تعالى است :
اول آن اعیان حضرت نوح علیه سلام الملك المنان چنانچه حقایق احوال آن نبى عالی شان در قرآن لازم الاذعان واضح و عیان است كه: فَدَعٰا رَبَّهُ‌ أَنِّي مَغْلُوبٌ‌ فَانْتَصِرْ (آيه 10 سورة القمر) یعنى اى پروردگار من مغلوب و قوم كافر بر من غالبند چون رفع و دفع غلبگى آن كفره لئام موقوف به مشیت و ارادۀ تو اى حضرت واهب علام است بعد از رفع آن مرا بر آن كافران غالب و منصور گردان،اگر قایلى گوید كه حضرت نوح علیه السلام به غیر خوف متكلم به مثل این كلام گردید پس به درستى و تحقیق كه آن شخص كافر زندیق است و اگر گوید كه از روى ضرورت و عذر آن حضرت متكلم باین سخن گردید پس وصى نبى معذورتر از رسول خداى اكبر است.
دوم اقتدا و تأسى من منوط‍‌ به حضرت لوط‍‌(علیه السّلام) است چنانچه حضرت ایزد واهب بى‌امتنان از حقیقت عجز و عذر آن نبى رفیع مكان در قرآن بیان نمود كه فرموده است: لَوْ أَنَّ‌ لِي بِكُمْ‌ قُوَّةً‌ أَوْ آوِي إِلىٰ‌ رُكْنٍ‌ شَدِيدٍ (آيه 80 سوره هود) اگر قایلى گوید كه:آن حضرت قائل باین به غیر هم و هول گردید پس آن كس به یقین كافر و بى‌دین است،و اگر گوید: كه آن تكلم باین كلام نبى ملك العلام از روى عذر و ابرام نمود پس وصى أعذر و أحق است،در هنگام ضرورت باین كلام.
سوم مرا از ارتكاب این امر جمیل اقتدا به سبیل حضرت ابراهیم خلیل علیه السّلام ملك الجلیل است چنانچه حقیقت احوال آن نبى اكرم عالی شأن در قرآن مذكور و عیان است كه: وَ أَعْتَزِلُكُمْ‌ وَ مٰا تَدْعُونَ‌ مِنْ‌ دُونِ‌ اَللّٰهِ‌ (آيه 48 سوره مريم) اگر قائلى گوید:كه آن حضرت به غیر خوف و ابرام كفرۀ عاقبت و خام متكلم به مثل كلام گردید به یقین آن كس كافر نومید از حضرت واحد اقدس خواهد بود و اگر گوید: كه از روى ضرورت و عذر بود پس وصى نبى أعذر باشد.
چهارم مرا اقتدا به حضرت موسى(علیه السّلام) است،چنانچه احوال آن رسول رب غفور در قرآن مذكور است كه: فَفَرَرْتُ‌ مِنْكُمْ‌ لَمّٰا خِفْتُكُمْ‌ (آيه 21 سوره شعراء) اگر شخصى گوید كه: آن حضرت این كلام نه از روى خوف و ابرام قبطیان لئام نمود بى‌شبهه و ارتیاب آن كس كافر مرتابست، و اگر قائل به عذر گردد كه آن رسول عالى قدر متكلم به این كلام در هنگام عذر گردید پس عذر وصى نبى بیشتر و او در مظان خوف و بیم معذورتر باشد.
پنجم: مرا اقتدا به برادر موسى هارون سلام اللّٰه علیهما است چنانچه حقیقت احوال آن نبى رفیع الشأن در قرآن مسطور و عیان است، و خداى متعال فرموده است كه: قٰالَ‌ اِبْنَ‌ أُمَّ‌ إِنَّ‌ اَلْقَوْمَ‌ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي (آيه 150 سوره اعراف):پس اگر قائلى گوید كه:حضرت هارون بغیر خوف و بیم متكلم به این حرف و سخن گردید آن كاذب ابتر بى‌شك و ریب كافر است، و اگر گوید: كاه ضرورت و عذر سبب تكلم به این كلام گردید،پس در هنگام ضرورت وصى معذورتر باشد.
ششم مرا اقتدا و تأسى به برادرم خیر البشر محمد(صلّى الله علیه و آله)است،زیرا كه آن حضرت به اقبال سعادت بغار تشریف ارزانى داشت مرا به فراش خویش گذاشت، اگر قائلى گوید كه: پیغمبر حضرت واحد غفار به غیر خوف و بیم به آن غار رفت آن قائل بی خبر بى‌شبه كافر است،و اگر گوید: كه آن رسول مختار اختیار این كار از روى خوف و اضطرار نمود، پس وصى او در هنگام ضرورت و اجبار به یقین در اختیار مثل آن كار معذورتر باشد.
چون امیرالمؤمنین على(علیه السّلام) كلام به اتمام رسانید جمیع مستسعدین آن مجلس دار السلام بالتمام بر پاى خاستند و معروض رأى فیض اقتضاء آن امام الورى گردانیدند كه: یا امیرالمؤمنین(علیه السّلام) الحال ما دانستیم كه قول قول شما است و ما در راى خود خطا كرده گناه‌كاریم لیكن توبه از آن قول و فعل نموده رجوع به حضرت خداى عزوجل نمودیم و خداى عذر شما را قبول كند.

متن عربی روایت :
رُوِيَ: أَنَّ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ كَانَ جَالِساً فِي بَعْضِ مَجَالِسِهِ بَعْدَ رُجُوعِهِ مِنْ نَهْرَوَانَ فَجَرَى اَلْكَلاَمُ حَتَّى قِيلَ لَهُ لِمَ لاَ حَارَبْتَ أَبَا بَكْرٍ وَ عُمَرَ كَمَا حَارَبْتَ طَلْحَةَ وَ اَلزُّبَيْرَ وَ مُعَاوِيَةَ ؟ فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلاَمُ إِنِّي كُنْتُ لَمْ أَزَلْ مَظْلُوماً مُسْتَأْثَراً عَلَى حَقِّي فَقَامَ إِلَيْهِ اَلْأَشْعَثُ بْنُ قَيْسٍ فَقَالَ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ لِمَ لَمْ تَضْرِبْ بِسَيْفِكَ وَ لَمْ تَطْلُبْ بِحَقِّكَ؟ فَقَالَ يَا أَشْعَثُ قَدْ قُلْتَ قَوْلاً فَاسْمَعِ اَلْجَوَابَ وَ عِهْ وَ اِسْتَشْعِرِ اَلْحُجَّةَ إِنَّ لِي أُسْوَةً بِسِتَّةٍ مِنَ اَلْأَنْبِيَاءِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِم- أَوَّلُهُمْ نُوحٌ حَيْثُ قَالَ رَبِّ إِنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّهُ قَالَ هَذَا لِغَيْرِ خَوْفٍ فَقَدْ كَفَرَ وَ إِلاَّ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ وَ ثَانِيهِمْ لُوطٌ‌ حَيْثُ قَالَ- لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلىٰ رُكْنٍ شَدِيدٍ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّهُ قَالَ هَذَا لِغَيْرِ خَوْفٍ فَقَدْ كَفَرَ وَ إِلاَّ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ وَ ثَالِثُهُمْ إِبْرَاهِيمُ خَلِيلُ اَللَّهِ حَيْثُ قَالَ- وَ أَعْتَزِلُكُمْ وَ مٰا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّهُ قَالَ هَذَا لِغَيْرِ خَوْفٍ فَقَدْ كَفَرَ وَ إِلاَّ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ وَ رَابِعُهُمْ مُوسَى عَلَيْهِ السَّلاَمُ حَيْثُ قَالَ- فَفَرَرْتُ مِنْكُمْ لَمّٰا خِفْتُكُمْ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّهُ قَالَ هَذَا لِغَيْرِ خَوْفٍ فَقَدْ كَفَرَ وَ إِلاَّ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ - وَ خَامِسُهُمْ أَخُوهُ هَارُونُ حَيْثُ قَالَ يَا اِبْنَ أُمَّ إِنَّ اَلْقَوْمَ اِسْتَضْعَفُونِي وَ كٰادُوا يَقْتُلُونَنِي فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّهُ قَالَ هَذَا لِغَيْرِ خَوْفٍ فَقَدْ كَفَرَ وَ إِلاَّ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ وَ سَادِسُهُمْ أَخِي مُحَمَّدٌ خَيْرُ اَلْبَشَرِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَيْثُ ذَهَبَ إِلَى اَلْغَارِ وَ نَوَّمَنِي عَلَى فِرَاشِهِ فَإِنْ قَالَ قَائِلٌ إِنَّهُ ذَهَبَ إِلَى اَلْغَارِ لِغَيْرِ خَوْفٍ فَقَدْ كَفَرَ وَ إِلاَّ فَالْوَصِيُّ أَعْذَرُ فَقَامَ إِلَيْهِ اَلنَّاسُ بِأَجْمَعِهِمْ فَقَالُوا يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَدْ عَلِمْنَا أَنَّ اَلْقَوْلَ لَكَ وَ نَحْنُ اَلْمُذْنِبُونَ اَلتَّائِبُونَ وَ قَدْ عَذَّرَكَ اَللَّهُ .

منابع :
الاحتجاج / ترجمه غفاری ؛ جلد 2 ، صفحه 261
الاحتجاج ، جلد 1 ، صفحه 189
عنوان باب : > الجزء الأول > احتجاجه عليه السّلام في الاعتذار من قعوده عن قتال من تآمر عليه من الأولين و قيامه إلى قتال من بغى عليه من الناكثين و القاسطين و المارقين

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page